حقیقت جو



داستان نماز اول وقت

بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه  بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند.

آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!

برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد.

بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند،  من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم!

و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد.

درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!!

روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم.

آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم.

رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد.

گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه

بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت

پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.!

به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات!!

حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟

گفتم:چه شرطی وبرای چی؟

شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.!

متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد.

خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.!

همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!!

منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.!

اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.!

درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم.

چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز

رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم!!

اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود.

نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم :

قربان درخدمتگذاری حاضرم

شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و.

رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟

گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم

رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت:

مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه و عوضی نمیشه.!

اونیکه ه تو پدرسوخته هستی نه این مرد.!

بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!

ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم

* خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان
 


 

انسانها در قلمروهای گوناگون معرفتی، یک سلسله یقینیاتی دارند که باید برای تحقق آنها تلاش مشترکی انجام دهند چنان که ما مسلمانان ومسیحیان، هم در امور اعتقادی، یقینیاتی داریم و هم در مسائل و ارزشهای اخلاقی، و برای تحقق گسترش عقاید توحیدی در جهان و گسترش ارزشهای اخلاقی باید تلاشهای مشترکی داشته باشیم. ودرباره مسائلی که مورد اختلاف است اولا باید سعی بلیغی داشته باشیم که با همکاری، به جوابهای مطمئن تر و یقینی تری نائل شویم و یکی از راهها بحث و مناظره و گفتگو است و سوم اینکه حتی مادام که در این مسائل اخیر و مورد اختلاف، به نتایج یقینی نرسیده ایم، روابط سالم و دوستانه ای با همدیگر داشته باشیم تا با تلاش مشترک بتوانیم در جهت حل آن مسائل به یکدیگر کمک کنیم و اگر احیانا گروهی به نتایج صحیحی رسیدند از دست آورد آنها دیگران هم استفاده کنند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 


یک ‌اشتباه بزرگ: بدتر دانستن جنس مردم زمان خود از مردم زمان ‌گذشته 

خدا که این همه لجاجهای اقوام گذشته با پیغمبران خودشان را در قرآن بازگو کرده است، برای این است که همه و خود پیغمبر بدانند که ای پیغمبر! اگر مردم تو لجاج و عناد به خرج می‌دهند گذشتگان از اینها بدتر بودند، و مردم مسلمان هم اینقدر یأس و ناامیدی به خودشان راه ندهند.

یکی از فکرهای بسیار غلط همین است که ما مردم زمان خودمان را جنساً از مردم زمان پیشین بدتر بدانیم، چون وقتی که بدتر بدانیم فوراً مأیوس می‌شویم. وقتی که مأیوس بشویم رها می‌کنیم، وقتی رها می‌کنیم بدیهی است که مردم بد می‌شوند. پس بدترین چیزها یأس و ناامیدی از مردم به این سرعت است.

استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۹، ص۱۶۶

 







✨مرده شور ترکیبت را ببرند ✨

مردی به نزد قاضی آمد، گفت: ای راهنمای مسلمانان! اگر خرما خورم، دین مرا زیان دارد؟ گفت: نه. 
گفت اگر قدری سیاه دانه با آن خورم چه؟ گفت: عیبی نباشد. 
گفت: اگر آب خورم چه شود؟ گفت: بر تو گوارا! 
آن مرد گفت: خب شراب خرما از همین سه است. آن را چرا حرام گویی؟ 

قاضی گفت: ای مرد، اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را ناراحتی پیش آید؟ گفت: نه. 
گفت: اگر مشتی آب بر تو ریزم، چه؟ گفت هیچ نشود. 
گفت: اگر این آب و خاک را با هم بیامیزم و از آن خشتی بسازم و بر سرت زنم، چگونه باشد؟ گفت: سرم بشکند. 

گفت: همچنان که این جا سرت بشکند، آن جا هم پیمان دینت بشکند.

جوامع الحکایات


مرا می شناسی؟ 

مراسم عروسی بود 
پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد پیشش آمد و‌ گفت: 
سلام استاد آیا منو می‌شناسید. 
معلم بازنشسته جواب داد:
خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.
و داماد ضمن معرفی خود گفت: 
چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید 
یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را یده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که شما ساعت را از جیبم بیرون می‌آورید و جلوی دیگر معلمین و دانش‌آموزان آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع ی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد و شما آبروی من را نبردید. 
استاد گفت: 
باز هم شما را نشناختم! 
ولی واقعه را دقیق یادم هست .
چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم.

تربیت و حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید.
درود بفرستیم به همه معلم هایی که با روش درست و آموزش صحیح هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان می کارند و هم تخم پاکی و انسانیت و جوانمردی را.


امام زین‌العابدین(علیه السلام): 

بیچاره فرزند آدم .
هر روز سه مصیبت به او مى رسد
و حتى از یکی از آنها پند نمى گیرد
که اگر پند میگرفت، سختی هاو کار دنیا
بر او آسان مى شد.

مصیبت_اول:
هر روز از عمر او کم میشود
در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد
اندوهگین مى شود؛ درحالیکه مال جایگزین
دارد، اما عمر از دست رفته جبران نمى شود. 

 مصیبت_دوم:
روزیش را به طور کامل دریافت میکند،
که اگر از راه حلال باشد باید حساب پس دهد
و اگرحرام باشد کیفر میبیند. 

مصیبت_سوم:
از اینها بزرگتر است
پرسیدند: "آن چیست؟"
فرمود: «هیچ روزى را به شب نمى رساند
مگر این که یک منزل به آخرت نزدیک شده است، اما نمى داند به سوى بهشت یا به سوى آتش؟

منبع‌الاختصاص؛ص342



#حکایتی_زیبا_از_ملانصرالدین

ملانصرالدین وقتی وارد طویله میشد به خرش سلام میکرد
گفتن :
ملا این که خره نمیفهمه که سلامش میکنی.!!! 

میگه :
اون خره ولی من آدمم،
من آدم بودن خودم رو ثابت میکنم،
بذار اون نفهمه!!!


حالا اگه به کسی احترام گذاشتی حالیش نبود، اصلا ناراحت نباشید،
شما آدم بودن خودتون رو ثابت کردید، بذار اون نفهمه.





                         


✅ خـون خودت را ڪثیـف نکن 

 

✍️ یکی از ضرب المثلهایی که در بین عموم رایج است و با طب سنتی در ارتباط است ضرب المثل " خون خودت را کثیف نکن" می باشد، که معمولاً زمانی که فردی عصبانی است، این جمله را به او می گویند.

از نظر طب سنتی، کسی که عصبانی می شود، باعث تولید بیش از حد صفرا در خونش می شود و یا کسی که غصه خور بوده یا در معرض استرس است و به اصطلاح هم و غم زیادی دارد و غصه آینده نیامده را می خورد، تولید خلط سودا در بدنش زیاد می شود.

لذا با توجه به این که عصبانیت خیلی شدید تر از یک غذای ناسالم در بدن اثر منفی بجا می گذارد، توصیه می شود عصبانیت خود را کنترل نمایید.

        #طب_گیاهی 








⚜ چهار سفارش خداوند به حضرت موسی(ع)!


1⃣ تا زمانی‌که مطمئن نیستی گناهانت 
آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو.

2⃣ تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من تمام شده، در مورد روزی خود اندوهگین مباش.

3⃣ تا زمانی که از زوال پادشاهی من اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند.

4⃣ تا زمانی که مطمئن نیستی شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش.

خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۷



☘☘ حدیثی آموزنده و زیبا

 رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ رَأَى رَجُلاً یَدْعُو مِنْ دَفْتَرٍ دُعَاءً طَوِیلاً فَقَالَ لَهُ:
یَا هَذَا الرَّجُلُ إِنَّ اَلَّذِی یَسْمَعُ اَلْکَثِیرَ هُوَ یُجِیبُ عَنِ اَلْقَلِیلِ.
 فَقَالَ اَلرَّجُلُ: یَا مَوْلاَیَ فَمَا أَصْنَعُ؟
 قَالَ: قُلِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ
 وَ أَسْأَلُ اَللَّهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ
 وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ
 وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ .

ترجمه :
در کتابی بسیار قدیمی نقل شده است که حضرت امیر المومنین ع مردی را دیدند که از روی دفتر، یک دعای بسیار طولانی را می خواند آنگاه حضرت به او گفت: ای مرد، آن کس که دعاهای زیاد را می شنود می تواند دعای اندک را مستجاب فرماید.
آن مرد از حضرت علی ع پرسید: حال چه کنم؟
حضرت فرمود بگو:

  اَلْحَمْدُ لِِله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ
 وَ أَسْأَلُ اَللَّهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ
 وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ
 وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ .

①خدا را سپاس و حمد برای هر نعمتی که به من داده است.
② از خداوند درخواست می کنم هر خیر و خوبی را.
③خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم.
④ خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها.

••✾••✾••
بحار الانوار ج ۹۱ ص ۲۴۲.



✅مرحوم شهید دستغیب (ره):

یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. 

شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.

آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟

فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ 

فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش #زیارت_عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.

داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰



سنخیت و همتایی

زنی، کودک خردسالش را در پشت بام، تنها رها کرد و مشغول کارهای روزمره شد. 
کودک آرام آرام در پشت بام به حرکت در آمد تا به لبهٔ بام رسید، از لبه بام هم به روی ناودانی که در آنجا بوده، خزید و به انتهای ناودان که رسید، مادر متوجه خطر شد. 

این صحنهٔ بسیار خطرناک، مادر را مضطرب و نگران کرد که مبادا کودکش از پشت بام به زمین بیفتد. 

مادر پریشان، این طرف و آن طرف رفت؛ اما کاری از دستش بر نیامد و راه چاره ای به فکرش نرسید. 
نمی دانست چگونه فرزندش را نجات دهد.
مردم زیادی جمع شدند و هر کدام نظری دادند؛ اما هیچ کدام کارساز نبود. 

یک نفر گفت: «بهتر است نردبانی بیاوریم و از آن، بالا برویم و کودک را بگیریم و پایین بیاوریم اما نردبان کارساز نبود؛ زیرا ناودان با دیوار فاصله زیادی داشت و از آنجا دست کسی به کودک نمی رسید.

کودک مدام تکان می خورد و ناودان را می لرزاند. مادرش دست و پای خود را گم کرده بود. با گریه و زاری می گفت: «آیا کسی نیست که بتواند راه چاره ای پیدا کند؟ 
خدایا! تنها فرزندم را از تو می خواهم! خودت نجاتش بده! خدایا… خدایا »

ناگهان مردی فریاد زد: «کنار بروید، علی بن ابی طالب آمد. من مطمئن هستم که او می تواند راه حلی پیدا کند.» 

علی (ع) نزدیک آمد و تا صحنه را دید، فرمود: «فوراً کودکی بیاورید که هم سن و سال این کودک باشد.» کودک همسایه را نزد على (ع) آوردند که اتفاقاً هم سن و سال کودک روی ناودان بود.

امام دستور داد: «او را بالای پشت بام ببرید.» کودک را فوراً بالای پشت بام بردند. 

امام به مادر کودک گرفتار هم فرمود: «تو هم زود به بالای پشت بام برو.» آن کودک که در روی ناودان گرفتار شده بود، با دیدن کودک هم سن و سال خودش، مسیر رفته را آرام آرام برگشت تا به بالای پشت بام رسید. 

مادرش دوان دوان به سمت او رفت و فرزندش را در آغوش کشید.

✍️منبع: 
کتاب: داستان هایی از زندگانی چهارده معصوم (ع)
نویسنده: سجاد خسروی – 1393 



- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام –: إنَّ مُداراهَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَهِ الْمَرْءِ عَلی نَفْسِهِ و إخْوانِهِ.

«مستدرک الوسائل، ج. ۱۲، ص. ۲۶۱»

امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا ـ. و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در حال تقیّه بهتر است از هر نوع صدقه‌ای که انسان برای خود بپردازد.



#سعدی

مرا پیر دانای مرشد شهاب /  دو اندرز فرمود بر روی آب

یکی آنکه بر خلق بد بین مباش / دگر  آنکه بر خویش ، خوشبین مباش 

 نکوئی اگر کرده ای بر کسی / وز او هم جفا دیده باشی بسی

 هم این و هم آن را فراموش کن  / دهان از بد خلق خاموش کن


خیلی عالی و زیبا ، چه نصیحت فوق العاده ای ، عدم بدبینی به دیگران ، عدم خوش بینی به خود !



#سعدی

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد.
پسر را گفت: باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی.

گفت: ای پدر فرمان تو راست، نگویم
و لیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی
که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ 

گفت: تا مصیبت دو نشود:
یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.

مگوی اندُه خویش با دشمنان
که «لاحَول» گویند شادی کنان


❗️❗️ نامه تکان دهنده یک نویسنده و رومه نگار زن آمریکایی

با دقت بخوانید ❗️

باید نام تمدن را از غرب پاک کرد و
 غرب متوحش نامید

نامه «جوانا فرانسیس» نویسنده و رومه نگار آمریکایی به ن مسلمان 

 هر چیزی که از هالیوود میبینی ، مشتی دروغ است ، تحریف است، نیرنگی ماهرانه است
آنها روابط نامشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه میدهند ، برای اینکه هدف آنها انهدام اساس اخلاق جوامع هست .

آنها سعی دارند، با فیلمها و نماهنگهای شهوت انگیز ، به دروغ ما ن آمریکایی را شاد و راضی نشان دهند ، مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده ؛ و تو را اینچنین وسوسه میکنند .

اکثر ما شاد نیستیم ! میلیونها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف میکنیم ، از شغلهایمان متنفریم و شبها به خاطر مردانی که میگفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوءاستفاده میکنند و میروند ، گریه میکنیم.

آنها میخواهند خانوادههای شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید . آنها ازدواج را به عنوان شکلی از بردگی ، مادری را به عنوان نفرین و باحیا بودن و پاک ماندن را به عنوان عقب افتادگی و اُمُلی جلوه میدهند

مُدهایی که از زیر دست خیاطان غربی بیرون می آیند برای این طراحی میشوند که به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو ، جذابیت جسمی توست . اما لباسهای عفیف تو و حجاب تو در واقع پرجاذبه تر از هر مُد غربی است،
جاذبه های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، .

چرا تقلید میکنید از نی که به خاطر عفت و پاکدامنی ازدست رفته شان پشیمانند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟
هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیونهای غرب میبینید، دروغ است . ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما جسممان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم ، فکر میکردیم این راهی است تا با ما ازدواج کنند، همانطوری که همیشه در تلویزیون دیده بودیم . اما بعد از مدتی تو میمانی و اشکهایت 

ما ن غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما ن مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این ماییم که مورد ظلم واقع شده ایم ، برده ی مدهایی هستیم که پستمان میکند ، نسبت به وزن و انداممان عُقده ای شده ایم، و گدای محبت مردان شده ایم 
ما مخفیانه تو را تحسین میکنیم و به تو رشک میورزیم ، با وجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمیکنیم.
خواهران من، گول نخورید. نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما ن مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی ن چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده ایم. پاکی ات را نگه دار. به خاطر داشته باش، آب ریخته شده را نمی توان جمع کرد. پس با دقت محافظت کن!

امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه ای که نیت شده بود دریافت کنی : روحیه دوستی ، احترام و تحسین.


با محبت از طرف خواهر درد کشیده مسیحیت: جواَنا فرانسیس
نویسنده و رومه نگار – ایالات متحده آمریکا


ای کاش ن مسلمان یک بارهم که شده این درددل را میخواندند.!


شیوه برخورد ما با مشکلات نظام :

1_توجیه حماقت است

اینکه بگوییم همه مسئولین عادل هستند همه با تقوا هستند ، نه خیر این خبرها نیست، خیلی ها دچار مشکلات هستند.

2_ تضعیف جنایت است

بیاییم بگوییم حالا که فلانی فلان عیب را دارد پس نظام را تضعیف کنیم توی انتخابات شرکت نکنیم ، حمایت از معاندین و مغرضین کنیم ،این جنایت است، چون چند هزار شهید و جانباز و اسیر دادیم ،خیانت و جنایت به خون شهدا است.

3 _تکمیل رسالت است

وظیفه و رسالت ما این است که بیاییم با تلاش و کوشش و سفارش به  خوبی ها آنها را تکمیل و جلو گیری از بدی ها و تذکر به یکدیگر بدی ها و ضعفها  را جبران و رفع کنیم. 

(این جمله از آیت الله شیخ علی صفایی بود که نقل به مضمون شده با کمی اضافات) 



❇️ ده فضیلت اخلاقی پیامبر اکرم (ص)

امام جعفر صادق علیه السلام:
إنّ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى خَصَّ رَسولَ اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله بِمَکارِمِ الأخلاقِ ، فَامتَحِنوا أنفُسَکُم فَإن کانَت فیکُم فَاحمَدوا اللّه عَزَّوَجَلَّ وَارغَبوا إلَیهِ فى اِّیادَةِ مِنها ـ فَذَکَرَها عَشرَةً ـ: الیَقینُ، والقَناعَةُ، والصَّبرُ، والشُّکرُ، و الحِلمُ، و حُسنُ الخُلقِ، والسَّخاءُ، والغَیرَةُ، والشَّجاعَةُ، والمُروءَةُ

خداى تبارک و تعالى، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفتها در شما بود، خداى عزوجل را سپاس گویید و از او این مکارم را بیشتر بخواهید.
سپس آن ده خصلت را برشمردند:
◽️یقین
◽️قناعت
◽️صبر
◽️شکر
◽️بردبارى
◽️خوش اخلاقى
◽️سخاوت
◽️غیرت
◽️شجاعت
◽️جوانمردى.

أمالی صدوق، صفحه 184

‌ •┈┈••✾••┈┈•


بسم الله الرحمن الرحیم المص:
می‌بینم*

*نوجوانی به سان سرو بلند-رستمش بنده وار می‌بینم*

*در امور شهی است بی تدبیر-لیکنش بخت یار می‌بینم*

[خود محمد رضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که می‌توانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست]

*بس فرومایگان بی حاصل-حامل کار و بار می‌بینم*

*مذهب و دین ضعیف می‌یابم-مُبتدع افتخارمی‌بینم*

*ظلم پنهان، خیانت و تزویر-بر اعاظم شعار می‌بینم*

*ظلمت ظلم ظالمان دیار-بی حد و بی شمار می‌بینم*

*ماه را رو سیاه می‌یابم-مهر را دل فکار می‌بینم*

*دولت مرد و زن رود به فنا-حال مردم فکار می‌بینم*

*غارت و قتل مردم ایران-دست خارج به کار می‌بینم*

*کهنه رندی به کار اهرمنی-اندر این روزگار می‌بینم*

[ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار می‌دهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد می‌کند. اشاره به آمریکا، شیطان بزرگ]

*دور او هم تمام خواهد شد-لشکری را سوار می‌بینم*

*شور و غوغای دین شود پیدا-سر به سر کارزار می‌بینم*

[اشاره به وقوع انقلاب اسلامی‌ایران و مبارزات گسترده مردمی‌از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر]

*قصه ای بس غریب می‌شنوم-غصه ای در دیار می‌بینم*

*جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-نام او زشت و خوار می‌بینم*

[محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که تمام مردم مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است]

*کم ز چل چون که پادشاهی کرد-سلطه اش تار و مار می‌بینم*

[اشاره به 37 سال حکومت محمدرضا پهلوی]

*غم مخور زانکه من در این تشویش-خرمی‌وصل یار می‌بینم* 

*بعد از او شاهی از میان برود-عالمی‌چون نگار می‌بینم*

*سیدی را ز نسل آل رسول-نام او، برقرار می‌بینم*

[اولاً سیادت امام خمینی(ره) را تصریح می‌کند، ثانیاً نام او را نیز تعیین می‌نماید زیرا عدد واژه «برقرار» به حروف ابجد، 710 و عدد واژه «خمینی» نیز همان می‌باشد]

*نایب مهدی آشکار شود-سروری را سوار می‌بینم*

[نیابت عام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از پایان غیبت صغری آغاز شده است اما هیچگاه نیایت عام فقها آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی‌ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه با تکیه بر نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه تأسیس گردید]

*پیشوای تمام دانایی-رهبری با وقار می‌بینم*

*متصف بر صفات سلطانیست-لیک درویش وار می‌بینم*

*رهنما و امام هفت اقلیم-نام او را شعار می‌بینم*

[اشاره به استفاده مکرر از نام امام خمینی در شعارهای قبل و بعد از انقلاب]

*همچو مولا جلال الدین مولا-شمس تبریز وار می‌بینم*

[اشاره به عشق و ارادت آیت الله ای به امام خمینی]

*بندگان جناب حضرت او-سر بسر تاجدار می‌بینم* 

*گوهر شب چراغ بهر کمال-آن دُرِ شاهوار می‌بینم*

*هر کجا رو نهد به فضل اله-دشمنش خاکسار می‌بینم*

[اشاره به غلبه بر فتنه های داخلی و موفقیت های نظامی ایران در منطقه]

*با کرامات و جامع آداب-آصف روزگار می‌بینم*

[تشبیه مقام معظم رهبری به آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان و عالم قوم]

*تا چهل سال ای برادر من-دوره‌ی شهریار می‌بینم*

[نمی‌گوید «دوره آن شهریار می‌بینم» بلکه می‌گوید «دوره شهریار می‌بینم» زیرا در صورت اول حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه می‌یافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم می‌شد اما در مصراع تصریح می‌کند که طول حیات جمهوری اسلامی، دوره شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشه ها و آرمانهای او منحرف نمی‌شود]
☔️
*بعد از آن خود امام خواهد بود-که جهان را مدار می‌بینم*

*صورت و سیرتش چو پیغمبر-علم و حلمش شعار می‌بینم*

*قائم شرع آل پیغمبر-به جهان آشکار می‌بینم*

*میم و حاء، میم و دال* *می‌خوانند-نام آن نامدار می‌بینم*

*از کمربند آن سپهر وقار-تیغ چون ذوالفقار می‌بینم*

*جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم*

[جنگ جهانی سوم]

*مردمان جهان ز انس و پری-همه را در فرار می‌بینم*

*مر مسیح از سما فرود آید-گور دجال زار می‌بینم*

*رنگ یک چشم او به رنگ کبود-خری بر خر سوار می‌بینم*

*هر قدم از خرش بود میلی-دور گردون غبار می‌بینم*

*آل سفیان تمام کشته شوند-با هزاران سوار می‌بینم*

*مهدی وقت و عیسی دوران-هر دو را شهسوار می‌بینم*

*دین و دنیا از او شود معمور-خلق از او، بخت یار می‌بینم*

*مسکنش شهر کوفه خواهد بود-دولتش پایدار می‌بینم*

*هفت باشد وزیر سلطانم-همه را کامکار می‌بینم*

*زینت شرع و رونق اسلام-محکم و استوارمی بینم

 پیش گویی شاه نعمت الله از۸۰۰سال قبل درمورد کشورایران تاظهورحضرت مهدی عج 


بسم الله الرحمن الرحیم المص:

۸۰۰ سال قبل پیش گوئی شاه نعمت الله ولی از شروع صفویه تا انقلاب اسلامی ایران و ظهور حضرت اباصالح المهدی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

 آنچه اکنون همه شاه نعمت الله را به آن می شناسند پیشگویی های بسیار دقیقی است که تمام آنچه تاکنون بر ما گذشته محقق گشته؛ از ظهور صفویه تا سقوط پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی که به گفته وی بعد از چهل سال متصل به ظهور حضرت ولی عصر(عج) خواهد شد.

جالب آنکه جناب شاه نعمت الله مدح و ثنای خود را نثار رهبر انقلاب ایران و حکومت برپا شده‌ی او می کند و از این رو است که عده ای دست به تحریف اشعار آن بزرگ مرد عارف زده، غافل از اینکه نسخه‌ی خطی دیوان او که در 1274 هجری قمری استنساخ شده، در سازمان اسناد و کتابخانه ملی به شماره بازیابی 5-16921 قابل ملاحظه است. به انضمام اینکه قدیمی ترین نسخه‌ی خطی دیوان شاه نعمت الله ولی مربوط به دوره صفویه بوده و در ماهان کرمان نگهداری می شود که ابیات ذیل برگرفته از آن و دریافت شده از سایت دکتر سید حمید رضا طالقانی است:

*قدرت کردگار می‌بینم-حالت روزگار می‌بینم*

*از نجوم این سخن نمی‌گویم-بلکه از کردگار می‌بینم*

*از سلاطین گردش دوران-یک به یک را سوار می‌بینم*

*هر یکی را به مثل ذره نور-پرتوی آشکار می‌بینم*

*از بزرگی و رفعت ایشان-صفوی برقرار می‌بینم (.)*

*آخر پادشاهی صفوی-یک حسینی به کار می‌بینم*

[آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بود]

*نادری در جهان شود پیدا-قامتش استوار می‌بینم*

[اشاره به نادر شاه افشار شاه مقتدر و مؤسس سلسله افشاریه]

*آخر عهد نوجوانی او-قتل او آشکار می‌بینم*

[احتمالا اشاره به شاهرخ میرزا نوه نادر شاه و آخرین پادشاه افشاریه دارد که در نوجوانی به شاهی رسید و نهایتا در کهنسالی توسط آغا محمد خان قاجار کشته شد]

*شهر تبریز را چو کوفه کنند-شهر طهران قرار می‌بینم*

[اشاره به انتقال پایتخت از تبریز به تهران در زمان آغا محمد خان قاجار]

*بعد از آن دیگری فنا گردد-شاه دیگر به کار می‌بینم*

*که محمد به نام او باشد-تیغ او آبدار می‌بینم*

[بنا بر ویژگیهایی که از او می‌گوید، مرادش محمد شاه قاجار است، نه آغا محمد خان قاجار]

*چارده سال پادشاهی او-دولتش کامکار می‌بینم*

[محمد شاه چهارده سال پادشاهی کرد]

*سال کز مرغ می‌شود پیدا-مرگ او آشکار می‌بینم (.)*

*ناصر الدین به نصرت دوران-چار ده هشت سال می‌بینم (.)*

[چار ده هشت، به معنای 48 است که دقیقا منطبق بر مدت پادشاهی ناصرالدین شاه است]

*از شهنشاه ناصر الدین شاه-شیونی بیم دار می‌بینم*

[اشاره به ترور ناصرالدین شاه]

*روز جمعه ز شهر ذیقعده-تن او در مزار می‌بینم*

[روز مرگ ناصرالدین شاه 12 اردیبهشت 1275شمسی، مصادف با جمعه، 18 ذی القعده 1313قمری]

*بعد از آن شه مظفر الدین را-شاهیِش ناگوار می‌بینم*

*چارشنبه ز شهر ذیقعده-مرگ او آشکار می‌بینم*

[روز مرگ مظفرالدین شاه 18 دی 1285شمسی، مصادف با چهارشنبه، 24 ذی القعده 1324قمری]

*از الف تا به دال می‌گویم-شاه و شاهی فکار می‌بینم*

[اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایه های سلطنت قاجاریه است]

*در خراسان و مصر و شام و عراق-فتنه و کارزار می‌بینم*

*جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-در یمین و یسار می‌بینم*

[آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران]

*غارت و قتل لشکر بسیار-در میان و کنار می‌بینم*

*شه چو بیرون رود ز جاگاهش-شاه دیگر بکار می‌بینم*

[به کودتای رضا خان علیه احمد شاه قاجار اشاره دارد، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره می‌کند و نه مرگ او]

*چون فریدون به تخت بنشیند-نوکرانش قطار می‌بینم*

*متصف بر صفات سلطان است-لیک من گرگ وار می‌بینم*

*دائم اسبش به زیر زین طلا-کمتر آن را سوار می‌بینم*

عدل و انصاف در زمانه‌ی او-همچو هیمه به نار می‌بینم

علمای زمان او دائم-همه را تار و مار می‌بینم

[تقابل دولت با دین و ت هیچ گاه در تاریخ ایران به اندازه دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس ت را از بین برده و به کلی سازمان ت را فرو بپاشد]

هست فصل الحجاب در عهدش- فضل، بی اعتبارمی‌بینم

[مهم ترین اقدام ضد دینی رضاشاه کشف حجاب ن بود. در اینجافصل الحجاب یعنی برداشتن حجاب ن وفضل یعنی فضیلت وحیا وشرف. 

جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم

[اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم]

کار و بار زمانه وارونه-قحط و هم ننگ و عار می‌بینم

[اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال ی در همکاری با بیگانگان]

چون دو ده سال پادشاهی کرد-شهیش برکنار می‌بینم

[رضا شاه عملاً از سوم اسفند 1299 تا شهریور 1320، قدرت را در اختیار داشت و پس از آن برکنار و تبعید شد که دو ده  سال یعنی  ۲۰ سال می شود]

پسرش چون به تخت بنشیند-بوالعجب روزگار 



چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاصر نیستند از گناهان علنی و عمومی دست بردارند

در نزدیکی منزل آیت الله محمد علی شاه آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه‌ای که از صدای آنها، همسایه‌ها ناراحت بودند. 

ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی‌کنم و شما هر اقدامی که می‌خواهید بکنید. 

مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند: «خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می‌کند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.» 

از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور می‌کرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب می‌شد و سلام کرده، تذکر خود را با زبان خوش بیان می‌کرد و خارج می‌شد.

چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه‌کننده مواجه می‌شد که همگی یک مطلب را به او تذکر می‌دادند. 

وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد.

عارف کامل ص 45



☀️ برنامه‌ریزی کلان روزانه

❓پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی برای اینکه یک زندگی موفق و سعادتمندانه‌ای داشته باشیم، چگونه باید حیات فردی و اجتماعی خود را در سطح کلان برنامه‌ریزی کنیم؟

✅پاسخ:
به طور کلی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های موفقیت و پیشرفت و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت برنامه‌ریزی در زندگی است. کسانی که در زندگی روزانه خود، برنامه‌ریزی ندارند به طور طبیعی از استعدادهای بالقوه خود نمی‌توانند به نحو مطلوبی استفاده کنند، و در نتیجه از عمر آنها استفاده بهینه و مطلوبی بعمل نخواهد آمد. آموزه‌های وحیانی اسلام برنامه‌های خرد و کلان زندگی یک مسلمان را تعیین کرده است که در صورت شناخت و التزام به آنها انسان مسلمان و موحد به سعادت دنیا و آخرت خواهد رسید.

در اینجا برنامه‌ریزی کلان و مدیریت زمان را از منظر روایات مطرح می‌کنیم:
برنامه‌ریزی و زمان‌بندی اوقات شب و روز، در روایات به نحو اجمال و کلان به شرح زیر ارائه شده است:

۱- پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «زندگی شخص عاقل باید سه بخش داشته باشد که در یک بخش آن، مشغول مناجات با خدا باشد و یک بخش را نیز به محاسبه نفس بپردازد و بخش باقی‌مانده را به خوردن و آشامیدن (یا امور روزمره زندگی) اختصاص دهد که این بخش اخیر، کمک‌کار آن دو بخش اول خواهد بود.»
(عوالی اللئالی محمد بن زین الدین ج۳ ص۲۹۶)

۲- در روایتی دیگر از امام رضا(ع) ساعات شبانه‌روز، به چهار بخش تقسیم شده است؛ آن حضرت فرمود: «سعی کنید که شبانه‌روزتان را به چهار بخش تقسیم کنید؛ بخشی را برای مناجات و عبادت، بخشی را برای معاش و به دست آوردن روزی، بخشی را برای معاشرت با برادران دینی مورد اعتماد و کسانی که عیب‌هایتان را به شما بشناسانند و باطن شما را خالص کنند،‌و بخشی را برای پرداختن به لذت‌[حلال] اختصاص دهید که این بخش اخیر، شما را برای پرداختن به بخش‌های دیگر زندگیتان آماده‌تر می‌کند».
(الفقه المنسوب للامام الرضا(ع) ص۳۳۷)

✅جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
 یکی از نقاط مشترک این دو روایت این است که پرداختن به لذت حلال، به عنوان کمک کار برای دیگر کارها و وظائف، معرفی شده است؛ زیرا استفاده از نعمت‌های دنیوی و لذات حلال، به روح و بدن انسان قدرت و نشاط می‌بخشد و شخص را برای انجام وظائف و واجبات آماده و مهیا می‌کند. در ضمن، روایات یاد شده، تعارضی با هم ندارند و تقریباً تمامشان به یک معنا هستند؛ زیرا مراد از تقسیم‌بندی، این نیست که یکی از این بخش‌های زندگی نباید حتی اندکی از دیگر بخش‌ها زمانبرتر باشد، بلکه مراد آن است که در یک روز زندگی خود، هیچ کدام از این موارد را از یاد مبرید. از طرفی این نوع برنامه‌ریزی و زمانبندی به نحو کلان مطرح شده که در ذیل آن می‌توان جزئیات هر کدام را بر اساس آموزه‌های وحیانی اسلام و مقتضیات زمانی و مکانی مطرح و به آن التزام عملی پیدا کرد. 



یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام به بینوایان انفاق کند.

پس از مرگ او، رسول خداتمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود:
سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.

در حدیث دیگری پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم می فرمایند: 
اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است.



⭕️چرا ایران نمی تواند کشوری مثل سوئیس باشد❓❓


علامه مصباح: 

در جهان معروف است که کشور سوئیس کشوری بسیار امن و همراه با رفاه است؛ در دهه های اخیر، هیچ جنگی در آنجا رقم نخورده و در هیچ جنگ جهانی هم شرکت نکرده و همواره بیطرف بوده است؛ شاید برخی جوان ها بگویند چه اشکالی دارد که ما هم برنامه ای مانند آن ها داشته باشیم تا هم امنیت و هم پیشرفت و هم رفاه داشته باشیم؟

پاسخ به چنین پرسشی مستم این است که فلسفه وجود انسان را در این دنیا بررسی کنیم که اصلا چرا آفریده شده ایم؟ آیا برای خوردن و خوابیدن و زندگی راحت آفریده شدیم که در نهایت هم با مرگ، همه چیز تمام شود؟ به نظر می رسد این زندگی در نهایت، در بهترین حالت مانند کندوی زنبور عسل است که یک عده حیوانات در آنجا زندگی می کنند و بدون جنگ و دعوا، شیرین ترین مواد غذایی را از معطرترین گیاهان تهیه می کنند و همه از غذا استفاده می کنند و با هم دعوایی هم ندارند. یعنی خیلی که هنر کنیم یک چنین شرایطی فراهم کنیم و یک جامعه مانند کندوی زنبور عسل تشکیل دهیم.

البته هر چند در حال حاضر شرایط جهانی طوری شده که سوئیس بعد از آن جنگ های داخلی و مشکلات دیگری، شرایطی در آن فراهم شده و کمابیش امنیت آن محفوظ هست، اما تضمینی بر بقای آن نیست؛ مخصوصا برای ما در این منطقه خاورمیانه و در بین کشورهای اسلامی و با سوابقی که مهمترین قدم آن به دست امام (ره) برداشته شد و یک حرکت بی نظیر در عالم انسانیت ایجاد کرد، هرگز این ها ما را رها نخواهند کرد؛ اما به فرض که بتوان چنین شرایطی را ایجاد کرد؛ اما این کار به چه قیمتی انجام می شود؟ 

در طول تاریخ بشر، هرگز عوامل فساد تا این حد گسترش پیدا نکرده بود و هرگز یک کشور اسلامی، این اندازه دشمن قسم خورده نداشته است. با این شرایط آیا می توانیم به راحتی به دنبال ایجاد رفاه بوده و یک سوئیسی بزرگتر و وسیع تر درست کنیم؟ آیا دشمنان اجازه خواهند داد؟
 
مسأله مهم تر این که حتی اگر چنین شرایطی انجام شد، واقعا برای همین مسأله نیز خلق شدیم؟ این که انسان مانند سایر حیوانات – البته مقداری متمدن تر- به فکر رفاه خود و آسایش بیشتر باشد؟ آیا 124 هزار پیامبر (ص) و این همه نصوص قرآن کریم و بیانات اهل بیت (ع) با چنین تفکری تعارض ندارد؟ 

اگر بعد از مرگ همه چیز تمام شود، این دنیا یک چیز عبثی خواهد بود که این همه ظلم و جنایت و کشتار بی رحمانه در آن انجام می شود و در نهایت هم به خط پایان می رسد بدون این که حسابرسی داشته باشد.

دیدار با طلاب و فضلای قم - 5 شهریور 


تکه ای از کلام رهبر انقلاب98/8/26 :(نقش دعا) 
 «.در زندگیِ انسان دعا نباید نقش حاشیه‌ای داشته باشد بلکه باید در متن زندگیِ انسان، دعا و توسل و درخواست از خداوند وجود داشته باشد. این، سیرۀ و جزو توصیه‌های مؤکّد و دائمی ائمه است.
روایتی امام باقر علیه السلام میفرمایند: صبحها این دعا را بخوانید: "اللّٰهمّ اصْرِفْ عَنّی کُلَّ مُصیبَةٍ أنزَلتَها مِن السَّماءِ الی الارضِ فی هذا الیَومِ" مصیبتها هم همه از آسمان است، همان مصیبتی هم که ما خودمان به دست خودمان درست میکنیم که در آیۀ شریفه هم هست آنچه مصیبت است، از خودِ توست(۳۰ شوری)؛ آن هم از خدای متعال است، چون همۀ حرکات عالَمِ وجود جز به ارادۀ الهی تحقق پیدا نمیکند.
ما با سوءِ عمل خودمان واسطه بلا و مصیبت میشویم، مصیبت را خدای متعال بخاطر سوء عملِ ما به ما متوجه میکند. پس مصیبتها هم از آسمان میآید. میفرماید در این دعا بخواهید از خدای متعال که هر مصیبتی را که از آسمان میاید از شما دفع کند!.»



ناشناخته(باکی نباشد) 

قال الصادق علیه السلام:

إنْ قَدَرْتُم أنْ لا تُعْرَفوا فافْعَلوا، وما علَیکَ إنْ لَم یُثْنِ علَیکَ النّاسُ ؟! وما علَیکَ أنْ تَ مَذْموما عِندَ النّاسُ؟! إذا کنتَ عِندَ اللّه ِ مَحْمودا .؟!

اگر توانستید ناشناخته بمانید، چنین کنید؛ 

وقتى نزد خدا ستوده باشى نگران نباش که مردم ستایشت نکنند و نگران نباش که در نظرشان نکوهیده باشی!


- بحار الأنوار: ۷۳/۱۲۱/۱۱۰



 دینداری فصلی و عاریه ای:

✨وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ
ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﻚ ﺳﻮﻳﻪ ﻣﻰ  ﺮﺳﺘﻨﺪ ، ﺲ ﺍﺮ ﺧﻴﺮی ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎﺑﻨﺪ ، ﻭ ﺍﺮ ﺑﻠﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﻋﻘﺐ ﺮﺩ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ ، ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻳﺎﻥ ﺁﺷﻜﺎﺭ .(حج ١١) ✨

☘ امام حسین علیه السلام میفرمایند:همانا مردم دنیا پرستند(عبید الدنیا) و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا که زندگی شأن را روبه راه سازد.وچون آزمایش شوند، دینداران اندکند.

براستی برخی از مردم اگر از طرف دین به آرامشی دست یابند مطمئن و خوشحال اند و اگر از جانب دین به ایشان سختی برسد (خمس و حجاب و) از دین برمیگردند و اینها دچار خسران مبین هستند.
☘امام کاظم علیه السلام میفرمایند:
اللهم لا تجعلنی من المُعارّین ؛ خدایا من را از کسانی که دین عاری ای دارند قرار نده
مُعارّین ؛ صبح دین دارند و ظهر ندارند یا شب دین دارند و صبح دین ندارند.و این نوع دین داری  همیشه با ایشان همراه نیست(مثلا شب اول قبر و.زمان پرسش و پاسخ آنها را تنها می گذارد .)


از افلاطون پرسیدند :شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟

پاسخ داد : از کودکى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود .

ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند .

طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است .

انقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از دست رفتن امروز خود نیست ، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست.



تو نصف کن، تو انتخاب کن!

مردی یه ساندویچ برای دو تا پسر کوچیکش خرید، گذاشت روی میز، 
به اولی گفت: تو نصف کن!
و به دومی گفت: و تو انتخاب کن!
مات و مبهوت نحوه ی تربیت وعدالت این مرد شدم!
یعنی اگه اولى یه وقت عمدا نامساوى نصف کنه، دومى حق داشته باشه که اول انتخاب کنه!

این جوری عدالت رو یاد بگیریم و اجرا کنیم، نه با شعار‌های مفت برابری و عدالتخواهی!






✨ عظمت در دیدن نیست ✨

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره .
روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند .

نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟

یک دفعه کلاس از خنده ترکید .

بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند .

اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند

اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد
و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و . .
به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود .
آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد
مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت .
آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم
و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .

پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم
و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود !
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
همسرم جواب داد :من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم .
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.

تئودور داستایوفسکی

عظمت در دیدن نیست
عظمت در چگونگی دیدن است


#شاخص‌های_حکومت_نبوی:

 

✔️ نظامی که پیامبر ساخت، شاخص‌های گوناگونی دارد که بین آن‌ها هفت شاخص از همه مهم‌تر است.

۱. معنویت: انگیزه و موتور پیش‌برنده حقیقی در نظام نبوی، ایمانی است که از سرچشمه دل و فکر مردم میجوشد و دست و بازو و پا با و وجود آن‌ها را در جهت صحیح به حرکت در می‌آورد.

.

۲. قسط و عدل: اساس کار بر عدالت و قسط و رساندن هر حقی به حق‌دار بدون هیچ ملاحظه‌ای است.

.

۳. علم و معرفت: در نظام نبوی پایه همه چیز، دانستن و شناختن و آگاهی و بیداری است. کسی را کورکورانه به سمتی حرکت نمی‌دهند.

.

۴. صفا و اخوت: در نظام نبوی درگیری‌های برخاسته از انگیزه‌های خرافی، شخصی، سودطلبی و منفعت‌طلبی مبغوض است و با آن مبارزه می‌شود. فضا، فضای صمیمت و اخوت و برادری است.

.

۵. صلاح اخلاقی و رفتاری: انسان‌ها را تزکیه و از مفاسد و رذائل اخلاقی پیراسته و پاک می‌کند.

.

۶. اقتدار و عزت: جامعه و نظام نبوی، توسری‌خور، وابسته، دنباله رو و دست حاجت به سوی این و آن دراز کن نیست؛ عزیز و مقتدر و تصمیم‌گیر است. .

۷. کار و حرکت و پیشرفت دائمی: توقف در نظام نبوی وجود ندارد؛ به طور مرتب حرکت و کار و پیشرفت است. اتفاق نمی‌افتد که یک زمان بگویند دیگر تمام شد، حال بنشینیم استراحت کنیم!

 

#انسان_۲۵۰_ساله


در مدینه هر کس برای پیامبر هدیه ای می آورد. مادر اَنَس بن مالک آمد و گفت: من چیزی برای پیشکش ندارم اما فرزندی دارم که او را به عنوان خادم شما پیشکش می کنم.

 انس ده سال خادم پیامبر بود، بعد از رحلت رسول اکرم از انس سوال کردند #پیامبر را چگونه یافتی؟ گفت مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند: مختصر. انس گفت: رفتار پیامبر در این ده سال بگونه ای بود که نفهمیدم من خادم او بودم یا او خادم من!


⚪️سرّ غمگینی وشادی بی جهت انسان


✅ابی عبدالرحمن می گوید: 

به امام صادق علیه السلام گفتم :
گاهی اندوهگین یا شاد میگردم در حالی که هیچ یک از اهل و مال و فرزند منشاء آن نیستند،علت چیست؟

☀️حضرت فرمودند: 
باهرانسان ،فرشته و شیطانی هست.سرور انسان از نزدیک شدن فرشته واندوه او از نزدیک شدن شیطان به وی است و 
دلیل آن فرموده ی حق تبارک و تعالی است که می فرماید:

(شیطان به شما وعده ی فقر و حق تعالی به شما وعده ی آمرزش و احسان می دهد،او رحمت بی منتها و داناست).

☀️(بقره268)

ترجمه ی علل الشرایع،ص229


درمان مشکلات و بیماری ها با صدقه!


✳️مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد:
ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟

امام(علیه السلام) فرمود:
آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن(به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند)

که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد.

گاهی امام سجاد سلام الله‌ علیه چیزی که به سائل مرحمت می فرمودند،دست مبارک خود را می بویید و می گفت: این دست به دست الهی رسیده؛ 

چون خداوند در آیه 104 سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد.



 بحارالانوار،ج 62، ص 269.


✨کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ 
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ

(برنامه‌شان این بود که) اندکى از شب را مى‌خوابیدند. و در سحرگاهان، استغفار مى‌کردند. 

نکته های تفسیری:
«یَهْجَعُونَ» از «هجوع» به معناى خواب شبانه است.
آیه 17 دو گونه معنا مى‌شود:
یکى آنکه متّقین، بیشتر شب را بیدارند و اندکى از آن را مى‌خوابند، دیگر آنکه متّقین، بیشتر شب‌ها به عبادت برمى‌خیزند و کم است شب‌هایى که آنها تماماً در خواب باشند و براى عبادت برنخیزند. چنانکه در روایتى از امام صادق علیه السلام درباره‌ «کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ» پرسیدند، فرمود: شب‌هاى کمى اتّفاق مى‌افتد که آنان بخوابند و در آن قیامى (براى عبادت) نداشته باشند. 

امام صادق علیه السلام فرمود:
برترین زمان براى دعا، وقت سحر است. چون خداوند فرموده‌ است: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»

امام صادق علیه السلام درباره‌ «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» فرمود: مراد، هفتاد مرتبه استغفار کردن در #نماز_وِتر نماز شب است.

ذاریات ۱۷،۱۸. تفسیر نور


رسول الله صلى الله علیه وآله :
مَن لا یَرْحَمِ الناسَ لا یَرحَمْهُ اللّه ُ 

 کسى که به مردم ترحّم نکند، خداوند به او #رحم نمى کند.

تفسیر روایی:
عنه صلى الله علیه وآله:
مَن لا یَرحَمْ مَن فی الأرضِ لا یَرحَمْهُ مَن فی السماء
کسى که به ساکنان زمین رحم نکند، آن که در آسمان است به او رحم ننماید

▫️عنه صلى الله علیه وآله:
إنّما یَرحَمُ اللّه ُ مِن عِبادِهِ الرُّحَماء
خداوند تنها به بندگان مهربان خود، رحم مى کند .

▫️عنه صلى الله علیه و آله :
و الذی نَفسِی بیَدِهِ لا تَدْخُلُونَ الجنّةَ حَتّى تَراحَمُوا قالُوا: یا رَسولَ اللّه ِ کُلُّنا رَحیمٌ؟ قالَ: إنَّهُ لَیْسَ بِرَحْمَةِ أَحَدِکُمْ خاصّةً، و لکن رحمةَ العامّةِ رَحمة العامة .
سوگند به آن که جانم در دست اوست، وارد بهشت نمى شوید تا اینکه به همدیگر رحم کنید.
عرض کردند: اى رسول خدا! همه ما دلرحم و مهربانیم.
حضرت فرمود: نه اینکه به یک فرد خاصى رحم کنید بلکه به عموم مردم رحم و مهربانى کنید. به همه مردم رحم کنید.

▫️عنه صلى الله علیه وآله:
مَن لَم یَرحَمْ لا یُرحَمْ
کسى که رحم نکند، به او رحم نشود

کنزالعمال. میزان الحکمه


 

#بوی_فتنه4⃣

شطرنج باز حرفه ای 2⃣

⁉️ امام علی (علیه السلام) در برابر این توطئهٔ پیچیده و تودرتو ، چه کردند؟

✨ انسانهای حکیم و مؤمن برای خود اصولی ثابت و ارزشهایی غیرقابل تغییر دارند که همانند فرمولهایی در همه مسائل و حوادث پاسخ مناسب را مهیّا می کند. برخی از اصول امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از زبان خودشان عبارتند از :

اصل اول:  اولویت حفظ وحدت بر همه امور: أَلا مَن دَعا إلی هذَا الشِّعارِ (التفرِقه) فاقتُلوهُ و لَوکانَ تَحتَ عِمامَتی هذِه : هشیار باشید! هرکس شما را به شعار تفرقه دعوت کرد حتی به بهانه محبت من،  بکُشیدش حتی اگر زیر این عمامهٔ من باشد!  (خطبه ۳/ بند ۱ و خطبه ۱۲۷/ بند۲)

اصل دوم: حفظ حداقل مصلحت ها بهتر است از، از دست دادن کل آن : " اخذُ القَلیلِ خیرُ مِن تَرکِ الکَثیر:  (حکمت ۲۸۹ )

اصل سوم : اولویت شناسی :" لاقُربة فی النَّوافِلِ اِذا اَضَرَّت بِالفَرائِضِ: هنگامی که انجام مستحبات به واجبات ضرر برساند، در آن مستحبات هیچ تقربی به خداوند نیست. ( حکمت ۳۹ )

اصل چهارم: غلبه عقلانیت و مصلحت بر احساسات : فَرَأیتُ انَّ الصَّبرَ علی هاتا اَحجی فَصَبَرتُ و فی العَین قذی و فی الحَلقِ شَجی: پس اندیشیدم که صبر بر غصب خلافت عقلانی تر از قیام برای گرفتن حقم است پس صبر کردم در حالی خار در چشم و استخوان در گلو بود.( خطبه ۳ ؛ شقشقیه)

اصل پنجم: رعایت تقوی؛ خط قرمز در همه تصمیمات و اقدامات حکومت اسلامی است؛ یعنی بر خلاف سران طاغوت که برای رسیدن به اهداف پست خود از هر راه و روش و وسیله نامشروعی بهره می برند، در منطق مولا هدف وسیله را توجیه نمی کند. ( خطبه۲۰۰ و خطبه ۱۲۶ و خطبه ۲۰۶ ) 

♦️ براساس اصول فوق الذکر حضرت تمام دو راهی های طراحی شده توسط جبهه نفاق را _که همگی انتخاب بین بد و بدتر بود نه خوب و بد_ با روش زیر عبور کردند:

♦️ در شورای شش نفره شرکت کردند (خطبه۳)
♦️ پیشنهاد موذیانه عبدالرحمن بن عوف را نپذیرفتند( خطبه۳)
♦️ بلافاصله پس از انتخاب عثمان ، اعلام کردند که نگرانی از طرف من نداشته باشید. تا زمانی که در این حکومت فقط به شخص علی ظلم بشود، من سکوت می کنم تا مصالح حفظ بشود.
♦️ در طول ۱۱ سال حکومت ظالمانه و بی تدبیر عثمان دائما از او دفاع کرده و مخالفان و شورشیان را نصیحت و دعوت به آرامش فرمودند. تا جایی که به ابن عباس فرمودند: " واللهِ لَقَد دَفَعتُ عنه حتّی خَشیتُ اّن اَ آثِماً : بخدا سوگند آن قدر از عثمان دفاع کردم که ترسیدم گنهکار محسوب شوم!" (خطبه ۲۴۱)

♦️ در مقابل طعنه ها و ضعف تحلیل ها و سرزنش های خودی ها هم که دفاع و همکاری وی با خلفا و خصوصاً خلیفه سوم را اشتباه می دانستند ، یا وقتی روش حکومت داری معاویه را از روش مولا موفق تر می دانستند، مقاومت کردند و رعایت تقوا را مانع استخدام هر وسیله ای برای رسیدن به هدف بیان فرمودند. (خطبه ۲۰۰)

♦️ و از همه رنج آورتر اینکه پس از رسیدن به حکومت، در مقابل اصرار افکار عمومی برای محاکمه قاتلان عثمان هم مقاومت کردند. در حالی که همگان می دانستند که حضرت تنها مخالف سرسخت قتل خلیفه و تنها مدافع او تا لحظه آخر بودند، از سویی در آغاز حکومت هم شعار محوری خود را اجرای عدالت بی تعارف اعلام فرموده بودند( خطبه های ۱۵ و ۱۶) امّا ایشان تا پایان عمر _بر اساس اصول محکم خود و مصلحت برتری بنام ضرورت حفظ نظام اسلامی_ نه تنها قاتلان عثمان را محاکمه نکردند؛ بلکه حتی معرفی هم نکردند و همین امر باعث شد محبوبیت حضرت در قشر انقلابی سطحی و بی تحلیل، کاهش یابد.

♦️ در عوض این همه عقلانیت، مصلحت بینی و تحمل رنجها و غصه ها ،ضعف بصیرت خودیها عاملی شد که معاویه و دستگاه شیطانی تبلیغاتی اش، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به عنوان قاتل عثمان در افکار عمومی جا بزند و ماجرای خونخواهی و پیراهن عثمان را راه بیاندازد!

ان شاالله در یادداشت بعدی الگوی مدیریت بحران #مقام_معظم_رهبری در فتنه اخیر را بر اساس الگوی مدیریت بحران امیرالمؤمنین (علیه السلام) شرح خواهم داد؛ ان شاالله .

#نشر_فوری

↩️ ادامه دارد.

حمیدرضا #مهدوی‌ارفع 

 


*خواب بودم نیمه شب در بسترم*

سایه ای افتاد ناگه بر سرم

*خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود*

سر بلند کردم که عزرائیل بود

*رنگ از رخسار گلگونم پرید*

آب پیشانی به دامانم چکید

*دست و پایم سست، تن خیس از عرق*

خِس خسی در سینه، جانم بی رمق

*التماسش کردم و گفتم : امان*

گفت : امر است از خدای آسمان

*زندگانی بر سرت پایان گرفت*

از تو باید این دقیقه جان گرفت

*گفتمش : مال و منالم مال تو*

تا رها یابم من از چنگال تو

*گفت : نه هنگامه ی هجران توست*

آنچه داری سهم فرزندان توست

*سالها از عمر خود دادی هدر*

از گناهان کاش می‌کردی حذر

*آن همه فرصت چه کردی تا کنون*

حال فرصت از کفَت آمد برون

*کن وداع با خانمان و زندگی*

رَو به عُقبی با چنین شرمندگی

*گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.*

روح من دست ملَک تقدیم شد

*سخت جانم را برون آورد مَلَک*

ناله‌ام افتاد در گوش فلک

*لاشه ای  دیدم زمن در بستر است*

چشمهایش بسته و گوشش کر است

*صبح شد دیدم عیال و خانمان*

آمدند بر بسترم گریه کنان

*دخترم می زد به صورت : کای پدر*

زود بستی از میان بار سفر

*آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست*

داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟

*یک نفر آمد لباسم را درید.*

آن دگر گفتا که تابوت آورید

*غسل میّت دادنم خویشان من*

در کفن پیچیده کردند جان من

*سوی قبرستان روان کردند مرا*

اهل منزل صد فغان کردند مرا

*زین پس از آنان سرایم دور بود.*

بعد از این‌ها منزل من گور بود

*بردَنم در قبر نهادند در لحد*

قبر شد منزلگه من تا ابد

*خاک را بسیار بر من ریختند.*

خود دعایی کرده و بگریختند

*آن زمان من بودم و تنگی گور*

ظلمتی گسترده بی یک ذره نور

*ناگهان آمد صدای گفتگو*

دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو

*گفت برخیز ای فلان ابن فلان*

لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان

*اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟*

دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟

*سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟*

کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟

*مانده بودم در جواب آن دو من*

مهر خاموشی مرا بُد بر دهن

*رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش*

دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش

*بی جوابم چون بدیدند آن زمان*

برسرم کوبید با گرزی گران

*آنچنان گرزی که آتش در گرفت*

شعله هایش گور من را بر گرفت

*وامصیبت این چه حال است ای خدا*

ناگهان آمد به گوشم این  ندا

*بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی*

عمر جاویدان به خود پنداشتی

*حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا*

پیروی از نفس و شهوت بود تورا

*بر نماز خویش کاهل می‌شدی*

روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی

*دست یاری با شیاطین داشتی*

بی خیالی از برِ دین داشتی

*غافل از یاد خدا بودی کنون*

از عذاب سخت کی آیی برون

*در غل و زنجیر کردند پای من*

پس نشان دادند به من مأوای من

*یک در از دوزخ برایم باز شد.*

ناله و درد و فغان آغاز شد.

*ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان*

شعله ای برخاست بند آمد زبان

*آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است*

دیدم آنجا منزل این جاهل است

*آرزو کردم که : ای کاش این زمان*

بر بگردم ساعتی را در جهان

*تا تن از دوزخ دمی راحت کنم*

بی نهایت سجده و طاعت کنم
.
*آرزویم بود این ، اما چه سود*

راه برگشتی برای من نبود.


امام جواد علیه السلام:
تَأْخِیرُ اَلتَّوْبَةِ اِغْتِرَارٌ وَ طُولُ اَلتَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ وَ اَلاِعْتِلاَلُ عَلَى اَللَّهِ هَلَکَةٌ وَ اَلْإِصْرَارُ عَلَى اَلذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اَللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اَللّهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْخاسِرُونَ

تاخیر در توبه، خود را فریب دادن است و امروز و فردا کردن زیاد، باعث #سرگردانی است و پیامد عذرتراشی برای خدا، هلاکت است و پافشاری بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مکر خداست «و از مکر خدا آسوده خاطر نباشد مگر کسانی که زیانکارند»(به کسی که سرمایه و اصل رأس المال خود را از دست می دهد، خاسر می گویند‌؛ به فارسی می گویند باخت) 

تحف العقول. سوره اعراف ، آیه 99 


♻️ بازخوانی تاریخ

تکرار سه فتنه زمان علی(ع) در زمانه ما

۱ . فتنه رنگی جمل: سهم خواهی- حبس خانگی – انحراف توسط فرزند (ناکثین)
۲ . فتنه مذاکره: با شیطان بزرگ - فریب خوردن ابوموسی اشعری (قاسطین) 
۳ . فتنه القای ناکارآمدی: القای عدم عدالت توسط مذهبی های بی بصیرت (مارقین یا خوارج)

در فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از شهادت پیامبر اکرم، در سایه رانت به ثروت زیادی رسیده بودند، وقتی دیدند نمی توانند در حکومت امام علی (ع) به پست و مقام برسند با همراه کردن خانواده پیامبر (یعنی عایشه) و به بهانه خونخواهی عثمان، علیه جانشین پیامبر شورش کردند. بسیاری از مسلمانان در این فتنه کشته شدند. 

زبیر از اولین یاران پیامبر (ص) و علی (ع) بود که حب جاه و مقام او را منحرف کرد و هر بار می خواست برگردد، پسرش او را منصرف می کرد. زبیر به شکل بدی کشته شد. علی (ع) که از کشته شدن دوست قدیمی اش (یعنی زبیر) در حال انحراف ناراحت بود، وقتی چشمش به صورت بی جان زبیر افتاد، خطاب به جسد او فرمود: تو مدتی با پیامبر خدا مصاحب بودی و با او پیوند خویشاوندی داشتی (زبیر پسر عمه پیامبر بود) ولی شیطان بر عقل تو مسلط شد و کار تو به این جا انجامید.

این فتنه رنگی بود و به جمل (یعنی شتر سرخ مو که عائشه بر آن سوار بود) شهرت یافت- در آخر با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل بسیاری از مسلمانان شده بود، حضرت علی (ع) عایشه را به حبس خانگی محکوم کرد تا در سایه بهره برداری از سابقه او، فتنه دیگری طراحی نشود و مردم بیشتری در این وسط کشته نشوند! 

در فتنه دوم:
سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (یعنی معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود، پیشنهاد مذاکره داد. برخی یاران ساده لوح و پشیمان حضرت علی (ع) فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند. حضرت که از عاقبت کار مطلع و شیطان بزرگ را پایبند به عهدش نمی دانست، قبول نمی کرد و می فرمود به آنها اعتماد نکنید.

منافقین داخلی و درون خیمه علوی، با پیوند زدن معیشت و راحتی مردم به مذاکره با شیطان بزرگ معاویه، با فشار افکار عمومی، توافقی را به حضرت علی (ع) تحمیل کردند که خسران آن برای علی (ع) مشخص بود. 

هر چند حضرت برای اینکه یاران جاهلش به عینه عهدشکنی معاویه را درک کنند، یکی از یاران زیرک و باهوشش (مالک اشتر) را برای مذاکره تعیین کرد اما منفعت طللان پشیمان از مبارزه با فضاسازی، مالک را تندرو و جنگ طلب معرفی و درخواست تعیین گزینه ای به عنوان مذاکره کننده داشتند که خود را مسلط به آداب مذاکره، باسواد و صلح طلب (ابوموسی اشعری) معرفی می کرد.

مذاکره ابو موسی اشعری ساده لوح و عمروعاص شیطان مدتی به طول انجامید  تا اینکه ابوموسی فریب خورد و بر خلاف آداب مذاکره با شیطان، ابتدا شرایط طزف مقابل را اجرا کرد و انگشتر را از دستش بیرون آورد. معاویه و عمروعاص اما در مقابل نه تنها به تعهدات خود عمل نکردند که برخلاف آن رفتار کردند.

این جماعت بعد از شکست مذاکراتی که ادعا می کردند با آن همه مشکلات را حل می کنند، به جای اینکه به راهکارهای تعیین شده ولی زمان خود تن بدهند و مسئولیت این مذاکره تحمیلی را بپذیرند، در رسانه های عمومی زمان خود و از پشت تریبون، مسئوایت مذاکرات را متوجه علی (ع) کردند و گفتند ما اشتباه کردیم، پس چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده!

اما فتنه سوم:
برخی از یاران حضرت علی(ع) که به مذهبی های بی بصیرت شناخته می شدند، به این نتیجه رسیده بودند که حکومت علوی ناکارآمد و ناعادلانه است. این جماعت که در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف های برخی مدیران به این نتیجه رسیده بودند، از اینکه علی (ع) مطابق اشتیاق آنها عمل نمی کند، به حضرت اعتراض میکردند و با فشار و تعصب یک سوی نگری، قصد داشتند ایشان را وادار به توبه کنند.

این جماعت که خود را از حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر می دانستند، هر روز به بهانه ای با حق مطلق جلوه دادن خود، به نظام علوی اعتراض می کردند و آن را منحرف شده از اصول عدالت می دانستند. 

نهروانی ها سه خصوصیت عجیب داشتند: همه را فاسد می دانستند و برای ولی مسلمین زمان خود، تعیین تکلیف می کردند،  تنها خود را عدالت طلب و دین دار واقعی می دانستند و ابایی نداشتند تا جلوتر از امام حرکت کنند، و در آخر اینکه به راحتی به دیگران تعرض می کردند.

در تمام این فتنه ها رهبر زمان بهتر از دیگران و بیش از آنها به وجود مشکلات آگاهی داشت، اما جامعه اسلامی بویژه خواص، به جای همراهی با راهکارهای امام، یا عقب تر از او و یا جلوتر از امام، نسخه مطلوب خود را طلب و اجرا می کرد.

مراقب فتنه ها باشیم که فتنه شاید از رفیقان بوده باشد.


✅ *مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل نمودند.*

*آن ‌روزی که حکومت نظامی شاه اخطار داده بود از ساعت 4 بعد از ظهر در تهران حکومت نظامی است و کسی در سطح شهر حق ندارد حرکت کند.*

*امام با ناراحتی قدم می زدند و مرتب می گفتند* 
*ای امام زمان این کشور و این انقلاب مال شماست خودتان محافظتش کنید .*

*این جمله را مرتب تکرار می کردند.چند دقیقه گذشت ناگهان برگشتند و گفتند بگویید مردم همه ساعت 4 به خیابانها بریزند.*


*آن روز همه مسولان قیام، نگران بودند و از امام می خواستند این دستور را لغو کند.*


*امام با قاطعیت می گفتند دستور همین است.*

*ایت الله طالقانی نقل کردند دوستان اصرار کردند که اقای طالقانی شما به امام بگویید کوتاه بیاید.*

*آن روز به امام تلفن زدم گفتم: اقا اوضاع خطرناک است بفرمایید مردم به خیابان نیایند.*

*امام فرمود به خیابان بریزید چند بار گفتم همین جواب را شنیدم.*

 *عرض کردم اقا مگر دستور, دستور حضرت حجت (ع) هست؟؟!!*

 *امام لحظه ای جواب ندادند و سپس بدون آن که انکار کنند، فرمودند .دستور همین است!!!*


*✅من قلبم آرام گرفت و سپس آن روز با هجوم مردم به خیابان حماسه پیروزی انقلاب رقم خورد.*


*✅آری امام گوشش به کلام امام زمان (ع) بود.*


*✅امام ای گوشش به کیست؟؟*


 *✅از کجا می‌گفت امریکایی ها وقتی خرشان از پل گذشت به ریش شما می خندند؟؟*

*✅از کجا می دانست بشار اسد می ماند؟*


 *✅از کجا می داند امریکا از ایران مایوس می شود؟؟*


 *✅از کجا به سید حسن نصرالله در نبرد 33 روزه پیام داد بجنگید که شما پیروزید؟*


 ✅ *از کجا می داند اسراییل 25 سال دیگر وجود ندارد؟؟*


 *✅با چه حسابی می گوید من آرامم!!؟؟*


 *✅ازکجا می گوید هر کس از قطار نظام پیاده شود ضرر کرده.؟؟*


 *✅مطمئن هستم کلام رهبری بالاتر از یک بصیرت انسان معمولی است.*

✅ *بنابر این با او می مانیم. تا آخر هم می مانیم. ان شاالله

#با_ولایت_تا_شهادت


☑نام : سید علی
☑نام خانوادگی   : حسینی ای
☑نام پدر : سید جواد
☑تاریخ تولد به فرموده خودشان :
٢٩ / ٠١/ ١٣١٨
☑تاریخ تولد در شناسنامه :
٢٤ / ٠٤ / ١٣١٨
☑محل تولد : خراسان
بعضیا بهش میگن " آیت الله "
بعضیا میگن " آقای ای "
بعضیا هم مثل برادر های لبنان و سوریه و عراق میگن:
" سیدنا القائد " ، اما ما بهش میگیم
✅" آقا " 
ما بهش میگیم "آقا".
"آقا" رو از هر طرف که بخونی آقاست!
✅فدایی زیاد داره.
پا ها بیشتر دوستش دارن۳۰ساله داره ایرانو،با تمام شرایط عجیب غریبش رهبری میکنه،هرکی جاش بود ،پنج سال اول جا میزد!
تو کشور خودش مظلومه اما تو دنیا کلی طرفدار داره.
400هزار نفر تو نیویورک و کالیفرنیا ، مقلدشن.
شخص اول حکومته اما وقتی لعیا زنگنه و الهام چرخنده تو برنامه سال تحویل تلویزیون،عیدو بهش تبریک گفتن،به خاطر این حرفشون،کلی هزینه دادن.چه حرفا که نثارشون نشد.
همون که هیشکی،عکسای منتشر شده از خونه شو،باور نکرد.
زندگیش آدمو به قلب تاریخ میبره،علی بن ابیطالب و زندگی ساده و.
همون که همیشه خرابکاری های دولت ها و مسئولین ،به حسابش گذاشته میشه.
همون که رهبری"سینه سپر کرده ها"رو مقابل اسراییل بچه کش به عهده داره.
همون که لب تر کنه عاشقاش براش جون میدن.
همون که اشاره کنه ،تلاویو و حیفا با خاک یکسانه.
همون که هیچ وقت کم نمیاره،مث مرد ،وایساده پای حرفش.
همون که نزدیکترین دوستاش،دشمن ترین دوستاشن.
همون که سالهاست سایه سنگین"بعضیا"رو ،رو دوشش تحمل میکنه.
همون که تو سابقه ی مبارزاتی ش ،کسی به پاش نمیرسه.
اصلا کدوم رهبر دنیا،روی موکت و فرش جهیزیه خانومش زندگی میکنه؟بدون اینکه تو بوق و کرنا کنه،با فقیربیچار ه ها دمپره ؟
همون که بدترین توهین ها و تهمت هارو بهش میزنن درحالیکه حتی یه جمله هم راجع بهش اطلاع ندارن.و اون میشنوه و تحمل میکنه و همچنان لبخند"آقایی".؟
همون که مظلومیت "علی"ها رو به ارث برده؟
کدوم ت مداری تو دنیا بچه هاش اینقد سالم وپاکن؟جالبه حتی مردم نمیدونن چندتا بچه داره،چی ان،اسماشون چیه؟
همون که "پاکترین"آدما ،جونشونو کف دست گرفتن و فداش شدن.
همون که از پست ترین مفتی های وهابی و بی ادب ترین رئیس جمهورهای غربی،تا بدترین آدمای روزگار دشمن خونی شن.
همون که واسه بدحجابا گفت:او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟نقص او ظاهر است. نقصهای من باطن است. با این رفتارش خیلیا محجبه شدن.
سلامتیش صلوات بفرستید.
✅اگه دوست داشید این ذکر خوبیهای آقامون رو به دیگران هم بفرستید.


⭕️ در گِرو اعمال

✍ قرآن میگه آدم‌ها در گِرو اعمالی هستند که انجام میدن:

کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ (مدّثّر/۳۸)
هر کسی در گِرو چیزی است که کسب کرده است.

"رهینه" از ماده "رهن"، به معنای "گروگان" هست. یعنی وثیقه‌ای که معمولاً در مقابلِ وام میدن.

مثلاً دیدی از بانک، یه وامِ سنگین که میگیرن، یه سَنَد پیش بانک گِرو میزارن، اصطلاحاً میگن سند در رهنِ بانکه، در گِرو بانکه.
تا وام رو پرداخت نکنن، سند آزاد نمیشه.

☝️ قرآن میگه تمام وجود انسان، در گِرو انجام وظائف و تکالیفش هست،
تا اون وظایفش رو انجام نده، آزاد نمیشه و در اسارت باقی میمونه.

اگر کسی گناهی رو انجام داد، حقوق الهی رو رعایت نکرد، چه حقّ‌الله و چه حقّ‌الناس، این بدهکار شده، به خدا و دینِ خدا بدهکار شده.

هر بدهکاری باید وثیقه بذاره، گِرو بذاره، تا آزاد بشه.

تو مسائل دنیائی اگر کسی بدهکار بود، خونه، مِلک یا زمینش رو گِرو می‌گیرند،
ولی تو مسائل اعتقادی و اخلاقی، اگر کسی به خدا بدهکار شد، خدا خودِ اون شخص رو گِرو میگیره.

☝️ وقتی خودِ انسان گِرو گرفته شد، انسان میشه در رهن، میشه "رَهِینَةٌ".

بنابراین، این شخص دیگه آزاد نیست.

اینکه بعضی‌ها میگن:
من هر چی میخوام زبانم رو کنترل کنم نمیتونم.
یا هر چی میخوام چشمم رو کنترل کنم نامحرم رو نبینم، نمیتونم.
بخاطر همینه.

️ چون این شخص دیگه آزاد نیست، در بند شده، عزم و اراده‌اش هم در بند شده.
 
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
"اِنَّ اَنفُسکُم مَرهونَه بِذُنوبِکُم، فَفَکّوها بِاستِغفارِکُم"
"جانهای شما به واسطه گناهانتان در رهن است، پس با استغفار و توبه خود را آزاد کنید"

پس این جمله کلیدیِ قرآن یادمون بمونه!

کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ
هر کس در گِرو کاری است که انجام داده.

اعمال و رفتارمون رو درست کنیم، تا آزاد و رها بشیم.
درست زندگی کنیم، تا آزاد و رها بشیم.
#گناه رو ترک کنیم، تا آزاد و رها بشیم.
از گناهان #توبه کنیم، تا آزاد و رها بشیم.


حکایت واقعی 

✍️در بلخ زنی جوان و خوش چهره وجود داشت، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.

روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم

پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد بیشرمانه او شد. زن زیبارو که هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پسرک را به اتاق خواب خود برد و با شهوت زیاد شروع به در آوردن لباس های خود کرد.

ناگهان فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، باصورای  آلوده  به مدفوع برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.

منبع: الکنی و الالقاب، ج۱ ،ص۳۱۳


❃ ضعف شیــــــــطان ❃

روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. 
حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟

شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم. 
پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند!
شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم.

❶ اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند. 
❷ دوم: با هم مصافحه می کنند. 
❸ سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاءالله می گویند. 
❹ چهارم: از گناه استغفار می کنند. 
❺ پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند. 
❻ ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند.

فضایل و آثار صلوات، ص۳۳


امام باقر علیه السلام: 
از امروز و فردا کردن بپرهیز؛ زیرا آن دریایى است که هلاک شوندگان در آن غرق می شوند
إیّاکَ وَالتَّسویفَ، فَإِنَّهُ بَحرٌ یَغرَقُ فیهِ الهَلکى 
تحف العقول، صفحه 285

امروز و فردا کردن و کار امروز رو به فردا انداختن.
یعنی همینکه می خواهی دیگه نمازهات رو اول وقت و با حضور قلب بخونی یا نمازهات رو با توجه وبا همه وجود بخونی یا می خواهی نمازهات رو به جماعت و در مسجد بخونی ولی می ذاری برای بعدا. 
یعنی همینکه می خواهی هر روز قرآن بخونی و دعاهای زیبا رو بخونی ولی می ذاری برای بعدا.
یعنی همینکه که می خواهی امانت یا پول شخصی رو ببری پس بدی می گی حالا بعدا.
یعنی همینکه می خواهی یک کار خیری بکنی می گی بعدا.
یعنی همینکه می خواهی یک فن یا هنری رو یاد بگیری می گی بعدا.
یعنی همینکه می خواهی یک کتاب خوب بخونی می گی بعدا.
یعنی همینکه می خواهی از گناه توبه کنی می گی بعدا.
یعنی همینکه می خواهی بری با کسی که قهری آشتی کنی می گی بعدا.
یعنی همینکه می خواهی نماز روزه های قضات رو به جا بیاری می گی بعدا.
یعنی همینکه می خواهی شیر آب که چکه چکه می کنه رو درست کنی می گی بعدا.
و.


مدیریت ، مسئولیت

عَن اَبی ذَرٍّ (سَلامُ اللّهِ عَلَیهِ) اَنَّ النَّبیَّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی اِنّی اَراکَ ضَعیفاً فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَینِ وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم.

رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرمود: ای ابوذر! من آنچه برای خود دوست میدارم برای تو نیز دوست میدارم؛ همانا تو را ناتوان میبینم، پس هیچ گاه به دو نفر امر نکن و به هیچ وجه عهده‌دار مال یتیم مباش.»

قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی
خود جناب ابی‌ذر این توصیه‌ی پیغمبر به خودش را ذکر میکند؛ برای ماها هم درس است، درس بسیار بزرگی است. حضرت به او فرمود من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم؛ یعنی آن چیزی که میخواهم به تو بگویم، از روی کمال محبّت است؛ چون انسان به خودش کمال محبّت را دارد. خب حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابی‌ذر بزند چیست؟

اِنّی اَراکَ ضَعیفا
من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فی‌سبیل‌اللّه، رُک‌گو، و آسمان بر راست‌گوتر از او سایه نیفکنده، زمین راست‌گوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی.

فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَین
حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است.

ما -حالا همه‌ی ما نه؛ بعضی‌مان این جوری هستیم- به مجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی.
حالا بحث اسم‌نویسی برای #انتخابات_مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون محابا میروند!

خب شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این توانایی‌ای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این [مطلبی] که عرض میکنم، در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر توانایی‌ای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.

امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۸۴
شرح : امام ‌ای، درس خارج روز دهم آذر


الإمام علیّ علیه السلام :
شَرطُ الاُلفَهِ تَرکُ الکُلفَهِ. 

شرط الفت ، ترک تکلّف است .

شرح روایی:
امیرالمؤمنین علیه‌السلام:
شَر الاَصْدِقَاءِ مَنْ تَکلَّفَ لَک شَرُّ إِخْوَانِک مَنْ أَحْوَجَک إِلَى مُدَارَاةٍ وَ أَلْجَأَک إِلَى اِعْتِذَارٍ التَّعَب.(غررالحکم، ص:۴۱۸)

رفیق خوبى نیست آن که خویشتن را براى تو به تکلف و #مشقت مى اندازد و آن که تو را به مدارا نیازمند و به عذرخواهى ناگزیر مى سازد. 

و َعَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام:
 أَثْقَلُ إِخْوَانِی عَلَیّ مَنْ یتَکلَّفُ لِی وَ أَتَحَفَّظُ مِنْهُ و َأَخَفُّهُمْ عَلَى قَلْبِی مَنْ أَُ مَعَهُمْ کمَا أَُ وَحْدِی؛ (مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۵۵)

چه بار گرانى است آن رفیقى که براى من به تکلف و زحمت تن مى دهد و ناچار مى شوم که خود را از او تحفظ نمایم و چه بار خفیفى است بر من آن #رفیق بى آلایشى که وقتى با او نشسته ام مانند این است که تنها هستم. 

عیون الحکم والمواعظ : ص 298 ح 5326


خییییییییلی قشنگه حتماً بخونید ☺☺
بسیار زیبا و آموزنده

پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار  سوخت 
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی  به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد 
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود

زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.

پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی 
وخانم پیرمرد هم  گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم 

چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت 
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی 

پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم  دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد 
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید 
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت 

پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی 
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت  سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت  سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی  او می نگرد 
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی 
و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید

پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود 
هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد 
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . 

با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت 
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید 

پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . 
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست 
خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی  تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم 

پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم 
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت 
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها  نگین  را یافت وبه شوهرش مژده داد 
شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم  تا هیزم بیاورم 
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.

پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند 
چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .
 نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند 
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد  
به خداوند یقین و باور داشته باشید.

مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ
☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3)

حق غنّی است، برو پیش غنی 
نزد مخلوق، گدایی بس کن


فقط ترجمه یک واژه چقدر زندگی ایرانیها را دگرگون کرده!! 

ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺩﺍﻧﺸﺎﻫ ﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﻄﺐ ﺁﻣﺪ، ﺑﻤﺎﺭ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﻮﺿﺢ ﺩﺍﺩ، ﺲ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻨﻪ، ﺗﻮﺿﺤﺎﺕ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﺍﺩﻡ. ﺯﻣﺎﻧ ﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺴﺨﻪ ﺭﺍ مینوﺷﺘﻢ ﺮﺳﺪ:
ﺮ ﺧﺸ ﻦ ﻫﻢ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﻡ؟
ﺧﻮﺩﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺩﻓﺘﺮﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ؛ ﺁﺭﻧﺠﻢ ﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﺰ ﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟ ﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺗﻪ ﺎﻩ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﺮﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻨﺪﺪﻡ؛
ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺮﺳﺪ: ﺠﺎ ﺍﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ؟
ﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻡ: ﺧﻨﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺎﺪ ﺮﻪ ﻨﻢ، ﺍﺮ ﻣﺧﻨﺪﻡ ﺍﺯ ﺑ ﻋﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻌﺠﺐ ﺍﻭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺸﺘﺮ ﻣﺷﺪ ﻭ ﻔﺖ: ﻗﻀﻪ ﺪﻩ ﺗﺮ ﺷﺪ!
ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟ ﺗﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﻭﺮﺧﺪﻡ. ﻔﺘﻢ: ﺍﺯ ﺗﻔﺎﻭﺕﻫﺎ ﻣﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺸﻮﺭﻫﺎ ﺸﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﻨ ﺮ ﺧﺸ ﻦ ﻭ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ که ﺑﻪ ﺳﺎﺩ ﺍﺯ ﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻨﻢ. ﺩﺭ ﺍﻭﺍﻥ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺮﺍﻥ، ﺑﻪ ﺮ ﺧﺸ ﻦ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻨﻮﻥ ﺣﺘ ﺷﻤﺎ ﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﻠﺴ ﻣﺴﻠﻂ ﻫﺴﺘﺪ، ﻫﺮﺰ ﺑﻪ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺁﻧﺘﺑﻮﺗ ﻓﺮ ﻧﺮﺩﻩ ﺍﺪ. ﺍﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻨﻢ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﺭﺳ ﺭﻭﺍﻥ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻨﺪ.
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺮﺩ: ﺁﻧﺘ ﻌﻨ ﺿﺪ. ﺑﻮ ﻌﻨ !؟
ﻧﺎﻬﺎﻥ ﺟﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺻﻨﺪﻟ ﻋﻮﺽ ﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟ ﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻬﺎﺶ ﺩﻭﻃﺮﻑ ﺻﻨﺪﻟ ﺭﺍ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﻔﺖ ﺗﺮ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻔﺖ: ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﺷﻮﺩ ﻌﻨ" ﺿﺪ ﺣﺎﺕ "؟
ﻔﺘﻢ: ﺍﻦ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﻠﻤﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺭﻭﺍﻥ ﺁﻥ ﻪ ﻣﺷﻮﺩ؟
ﻓﻮﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ُﺸﻨﺪﻩ!!
ﻔﺘﻢ: ﺣﺎﻻ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣ ﺷﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﺮﺩ.
ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﻦ ﺮ ﺧﺸ ﻦ ﺗﺎ ﺸﻨﺪﻩ ﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﻫﻤﻨﻘﺪﺭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﻦ ﻣﺎ ﻭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ. ﻣﺎﻫﺖ ﺍﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﻨﺠﺎ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﻧﺘﺑﻮﺗ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﺸﻨﺪﻩ ﻧﺎﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧ ﺁﻥ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﻮﺩ ﻪ:
ﺑﻤﺎﺭ ﻫﺮﺰ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻨﺪ ﻣﺴﺘﻘﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩ ﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺑﺨﺮﺩ.
ﺰﺷ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻫﺪ ﺑ ﺩﻟﻞ ﺑﺮﺍ ﺑﻤﺎﺭ ﺑﻨﻮﺴﺪ، ﺮﺍ ﻪ ﺍﺮ ﺑﻨﻮﺴﺪ ﻭ ﺩﻟﻞ ﻧﺎﻭﺭﺩ ﺑﻤﺎﺭ ﻫﺮﺰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺮﺩ.
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎ " ﺮ ﺧﺸ ﻦ " ﺍﺳﺖ. ﺗﻠﻘ ﻣﺼﺮﻑ ﻨﻨﺪﻩ ﺍﻦ ﺍﺳﺖ ﻪ:
ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻦ ﺩﺍﺭﻭ، ﺑﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺿﺮﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ . ﺯﺮﺍ ﺍﺮ ﺣﺘ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻋﻔﻮﻧ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻦ ﻣ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﺩﺍﺩ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﻋﺼﺒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻠ ﺰﻫﺎ ﺩﺮ ﻓﺮ ﻨﺪ. ﻣﺪﺗ ﺳﻮﺕ ﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺪ. ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ، ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﺑﺸﺘﺮﻦ ﺁﺳﺐ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﻪ ﻣﺼﺮﻑ ﻨﻨﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺑﻨﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟ ﻪ ﺑﻨﺎﻩ ﺗﺮﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻦ ﺯﻣﻨﻪ ﻫﻤﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺮﺍ ﻪ ﺩﺭ ﺑﺪﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﻪ ﺳﺎﺯﻧﺪﺎﻥ ﺁﻥ، ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺮ ﺧﺸ ﻦ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻦ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺣﺘ ﺑﻪ ﺴ ﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﻠﺴ ﻫﻢ ﺗﺴﻠﻂ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻓﺮ ﺮﺩﻥ ﻧﻤ ﺩﻫﺪ، ﺗﺎ ﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﺩﺮﺍﻥ ﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﻠﺴ ﺰ
ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ. ﻣﺼﺮﻑ ﺑ ﺭﻭﻪ ﻭ ﺑ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ، ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻓﺮﺩ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ.
ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻓﺮﺩ آن این است که ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻂ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺭﻭﺩﻩ ﺑﺰﺭ، ﺣﺎﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺯﺎﺩ ﻣﺮﻭﺏ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺍﻦ ﻣﺮﻭﺏ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﻠﻮﺭ ﻃﺒﻌ ﺭﻭﺩﻩ، ﺩﻭ ﻧﻘﺶ ﺍﺳﺎﺳ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺪﻥ ﺍﻔﺎ ﻣﻨﻨﺪ:
ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻫﻀﻢ ﻭ ﺟﺬﺏ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﺭﻭ .
ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺩﻩ، ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻭﺭﻭﺩ ﻭ ﺭﺷﺪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺑﻤﺎﺭ ﺯﺍ ﺭﺍ ﻧﻤ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﻪ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻭ ﻪ ﻧﺎﺑﺠﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻮﻗﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻦ ﻣﺑﺮﺩ.
ﻣﺼﺮﻑ ﺑ ﺭﻭﻪ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺷﻮﺩ ﻣﺮﻭﺏ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﻭﻡ ﻨﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻧ ﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﺼﺮﻑ ﺁﻥ ﺿﺮﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺮ ﺍﺛﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻓﺮﺩ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺑﺎ ﻃﻒ ﻭﺳﻊ ﺗﺮ ﻭ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒ ﺑﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ .
ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﺼﺮﻑ ﺑ ﻣﻮﺭﺩ ﺎ ﺑﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺗﺎ ﺳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮﻑ ﺁﺧﺮﻦ ﺁﻥ، ﻣﺮﻭﺏ ﻫﺎ ﻃﺒﻌ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﻭﺩﻩ ﺍﺯﺑﻦ ﻣﺭﻭﻧﺪ، ﺑﺪﻬ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺩﺭ ﺍﻦ ﻣﺪﺕ، ﻋﻤﻞ ﻫﻀﻢ ﻭ ﺟﺬﺏ ﻣﺨﺘﻞ ﻣﺷﻮﺩ.
ﺑﻪ ﻫﻤﻦ ﺩﻟﻞ ﺷﺮﺖ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻭﺳﺎﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺍﺧﺮ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﺪ ﺴﻮﻝ ﻫﺎ ﺮﻭﺑﻮﺗ ﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻦ ﺴﻮﻝ ﻫﺎ ﺣﺎﻭ ﻣﺮﻭﺏ ﻫﺎ ﻃﺒﻌ ﺑﺪﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺪ ﺩﺭ ﺨﺎﻝ ﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻤﺎﺭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗ ﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﻞ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ، ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﺼﺮﻑ ﺮﻭﺑﻮﺗ ﺑﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﺮﻪ ﺳﺮﻊ ﺗﺮ، ﻓﻠﻮﺭ ﻃﺒﻌ ﺭﻭﺩﻩ ﺟﺎﺰﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻣﺼﺮﻑ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺯﺎﺩ ﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮﺩ .
اما ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺍﺟﺘﻤﺎعیش این هست که:
ﻣﺼﺮﻑ ﺑ ﺭﻭﻪ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﺠﺎﺩ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﺮﻭﺏ ﻫﺎ ﻣﻀﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﺮﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎ ﻭﻫﺸ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﺪ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺑﺎ ﻃﻒ ﻭﺳﻊ ﺗﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﺠﻪ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒ ﺑﺸﺘﺮ ﻣﺷﻮﻧﺪ، ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻗﻤﺖ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﺟﺪﺪ ﺑﺴﺎﺭ ﺮﺍﻥ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﺘ ﺑﻮﺗ ﻫﺎ ﻗﺪﻤ ﺍﺳﺖ.
پس سرخود هیچ دارویی خصوصا آنتی بیوتیک مصرف نکنیم. 
این مطلب را برای آگاهی دوستان و خانواده تون حتما براشون ارسال کنین. خصوصا برای آنهایی که عادت به خود درمانی دارند.


فرار اسب (بدشانسی یا خوش شانسی) 


روزی اسب پیرمردی فرار کرد، 
        مـردم گفتند: چقدر بدشانسی!
          پیـرمـرد گفت: از کجـا معلـوم!
           فردا اسب‌پیرمرد با چند اسـب
           وحشی برگشـت. مـردم گفتنـد: 
         چقــــدر خــــــوش شـانـســـی!
        پیـرمرد گفـت: از کجـا معلـوم!
      پسـر پیـرمـرد از روی یکـی از
    اسب‌ها افتاد و پایش شکست.
  مردم گفتند: چقدر بدشـانسی!

   پیـرمـرد گفـت: از کجـا معلوم!
    فرداش از شهر آمـدنـد و تمـام
      مـردهـای جـوان را بــه جنــگ 
         بـردنـد بـه جـز پسـر پیـرمـرد
           کـه پــایـش شکستــــه بــــود.
           مـردم گفتنـد: چقــدر خــوش 

         شــــانســـــی! پیــــــرمــــــرد
        گـفــــت: از کـجــــا معلـــوم!
       زنـدگی پر از خوش شانسـی
     ها و بدشانسی‌های ظـاهـری
    اســت، شــایـــد بــدتــریـن
   بدشــانسی‌های امـروزتـان
 مقدمه خوش شانسی‌های
فـردا ‌باشد، چه معلوم؟!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
╭─═ঊঈঊঈ═─╮


✨﷽✨

✅یک #حدیث قدسی هست که خیلی عجیب،اصلا آدم را از خجالت آب میکند . . .

✍ خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
یا مُطْلَقاً فِی وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ یا مُحلفا عَلِیِّ هجرنا، کَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْلیس لِانَه لَمْ یَسْجُدُ لَکَ، فَواعَجَبا کَیْفَ صَالَحَتْه وَ هَجَرتَنا؛ 
ای کسی که وصال ما را ترک کرده‌ای، برگرد. و ای کسی که بر جدایی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشکن. ما ابلیس را برای این از خود راندیم که بر تو سجده نکرد، پس چقدر عجیب است که تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترک کرده‌ای [۱] 

این یعنی چی ؟! فرض کن یک رفیق صمیمی داری که عاشقش هستی و دوستش داری و براش همه کار می‌کنی. یک روز که تو خیابون داری قدم میزنی، می‌بینی یک نفر داره با رفیقت دعوا میکنه، و شما میری جلو و برای دفاع، با طرف دعوا و کتک کاری میکنی و دیگه باهاش دشمن میشی و ازش متنفر میشی،چون دوستت رو اذیت کرده اما بعد از چند روز میبینی این دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و میگه و میخنده

چه حالی پیدا میکنی؟
چقدر ناراحت میشی؟

به دوستت میگی، آخه رفیق من #به_خاطر_تو با اون دعوا کردم و با اون دشمن شدم و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی و دست انداختی گردنش و ؟؟!!

مـنـبـع:
۱- بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲


♦️عقل چیست ؟؟؟!♦️

✅یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام می گوید از آن حضرت پرسیده شد :

مَا الْعَقْلُ ؟؟؟! قَالَ : مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ : قُلْتُ : فَالّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ ؟! فَقَالَ : تِلْکَ النّکْرَاءُ تِلْکَ الشّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ.

عقل چیست ؟؟؟!
فرمود : چیزی است که به وسیله ی آن خداوند پرستش می شود و بهشت بدست می آید
آن شخص می گوید : گفتم :
پس آن چه که معاویه داشت چه بود ؟!
فرمود : آن نیرنگ است و شیطنت و شبیه به عقل است ولی عقل نیست.

منبع : اصول کافى : ج 1


#قرآن_و_شفاء

درمان بیماری های روحـی و روانی ، قرآن است.
⚠️چنانچه امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «دَواء دَوائکُم و نَظمُ ما بَینَکُم» ترجمه: شفای هرگونه بیماری های #علمی و #عملی انسان، قرآن مجید است.}

❓خداوند میفرماید: وَ نُنَّزِّلُ مِنَ القرآنِ ماهُوَشِفاءورحمة لِلمؤمنین.

خداوند سبحان فرمود: ماراه درمان رو به مؤمنین نشون میدیم
➕نه تنها طبیب میفرستیم،
➕نه تنها دارو میفرستیم،
✅بلکه #شـــــفـــــــــــاء میفرستیمـــــ

نفرمود: قرآن، دواست❌
نفرمود: وَنُنَزِّلُ مِن القرآنِ ماهُوَ #داوء ❌
بلکـــــــه 
فرمود: وَنُنَزِّلُ مِنَ القرآن ماهُوَ #شفاء ✅

ممکنه کسی دارو مصرف کنه و شفا پیدانکنه 
                   اما 
ممکن نیست چیزی شفا باشه و انسان شفا پیدا نکنه

لذا فرمود: ما شفا بخشیدیم
 امــــــــا امــــــــــا امـــــــــــــا
#لِلمؤمنین 


خدا این شفا وعنایت رو فقط به مؤمنا عنایت کرده


✅نقاط ضعف در انسان از منظر قرآن قسمت اول

1- عجول بودن انسان 

 ☘طینت انسان و خلقت وى بر شتاب‏زدگى قرار گرفته است . این امر سبب مى شود که انسان تمام جوانب مسائل را مورد بررسى قرار  ندهد، و چه بسیار که با این عجله ، نتواند خیر واقعى خود را تشخیص دهد و به دنبال شر برود و همانگونه که ، از خدا تقاضاى نیکى مى کند، بر اثر سوء تشخیص خود، بدیها را از او تقاضا مى کند

 وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولًا اسرا: ۱۱

و انسان [همان گونه که] خیر را فرا میخواند [پیشامد] بد را میخواند و انسان همواره شتابزده است

حتی در وقوع عذاب و قیامت  نیز عجله می کند:

خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ انبیا  : ۳۷

انسان از شتاب آفریده شده است به زودى آیاتم را به شما نشان میدهم پس [عذاب را] به شتاب از من مخواهید.

وَ یَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ  ( انبیا : 38 )

کافرین گویند وعده عذاب یا قیامت چه وقت است اگر شما راست میگویید.

2- ضعیف بودن انسان 

☘انسان ناتوان‌ و عاجز ‌از‌ کشیدن‌ بار تکلیف‌، ودر برابر طوفان تمایلات و کشش هاى درونى است  و در برابر ترس و اندوه به زانو در  می آید.

یُرِیدُ اللّهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا نساء : ۲۸

خدا میخواهد تا بارتان را سبک گرداند و [میداند که] انسان ناتوان آفریده شده است .
 

3- تنگ نظر بودن 

 انسان ها ‏تنگ نظر و بخیل اند. انسان به هر اندازه هم بخشنده و باسخاوت باشد، بخشش او در برابر ‏بخشش خدا ناچیز و سخاوت او، بخل و تنگ نظرى است، چراکه انسان چیزى را که مورد نیازش ‏نیست میبخشد، و آنچه را که مورد نیاز اوست براى خود نگاه میدارد و از بخشش آنها ‏خوددارى می ورزد، امّا خدا بى نیاز است؛

قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذًا لَّأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الإِنفَاقِ وَکَانَ الإنسَانُ قَتُورًا اسرا : 100

بگو اگر شما مالک گنجینه‏ هاى رحمت پروردگارم بودید باز هم از بیم خرج کردن قطعا امساک می ورزیدید و انسان همواره بخیل است.

4- طغیانگر بودن

☘ خداى تعالى نعمت هاى بزرگى به انسان داده ، پس بر انسان واجب است شکر آن را بجاى آورد، ولى او بجاى شکر، کفران و طغیان مى کند:

َکلا إِنَّ الانسنَ لَیَطغَى (علق : 6)

حقا که انسان سرکشى مى‏ کند.

بى نیاز دانستن خود، منشاء و علّت طغیان آدمى است:

أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى علق  : ۷

همین که خود را بی نیاز پندارد.
 
5-  مجادله گر بودن 

☘ در آیات قران آمده است

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٍ وَکَانَ الْإِنسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا کهف: ۵۴

و به راستى در این قرآن براى مردم از هر گونه مثلى آوردیم و[لى] انسان بیش از هر چیز سر جدال دارد

أوَ لَمْ یَرَ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ(یس :77)

آیا انسان ندید (نمیداند) که ما او را از نطفه اى بى ارزش آفریدیم ، و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که ) به مخاصمه آشکار برخاست

 

6- مغرور بودن

☘ بسیاری از انسان ها در برابر  گناه پوشی و احسان  و نعمت دهی  خداوند گرفتار غرور می شوند .

 یَأَیهَا الانسنُ مَا غَرَّک بِرَبِّک الْکرِیمِ( انفطار:‌ 6)

اى انسان چیست که تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده است ؟
 
۷_نا امیدی

☘خداوند(ج) در سوره هود آیه ۱۱ – می فرماید: " ولئن اذقنا الانسان منا رحمة ثمه نزعنا منه لیئوس کفور" در این ایه مبارکه یئوس که صیغه مبالغه است به معنی نهایت نا امیدی است. انسان برای این خلق شده است، که زمین را آباد کند، اما برخی انسان ها چون اراده قوی ندارد، به محض اینکه از یک ناحیه شکست می خورند، ناامید می شوند.

۸_زود فریب میخورد

☘سوره الأعراف ۲۷: یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا.
ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩم ! ﺷﻴﻄﺎﻥ ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﺒﺪ ﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺒﻜﺎﺭﻳﺶ ] ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩ ، ﻟﺒﺎﺳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﻰ  ﻛﺸﻴﺪ

۹_حریص بودن

☘«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً»
به یقین انسان حریص و کم ‏طاقت آفریده شده است.‏(20)

۱۰_زیانکار بودن

«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ»
که انسانها همه در زیانند.(23)

لذا همیشه داخل معاملاتش شیطان سرش کلاه میگذارد  

✅نتیجه: اینکه تمام صفات ذکر شده از نقاط منفی در وجود انسان به حساب می آید، اما اگر کنترول شود و هدایت درست صورت بگیرد، نه تنها به ضرر انسان نیست، بلکه به نفعش می باشد. دیگه میداند از کجاها شیطان و نفس میتواند به او ضربه بزند و پیشگیری بکند


مدیریت ، مسئولیت

عَن اَبی ذَرٍّ (سَلامُ اللّهِ عَلَیهِ) اَنَّ النَّبیَّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی اِنّی اَراکَ ضَعیفاً فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَینِ وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم.

رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرمود: ای ابوذر! من آنچه برای خود دوست میدارم برای تو نیز دوست میدارم؛ همانا تو را ناتوان میبینم، پس هیچ گاه به دو نفر امر نکن و به هیچ وجه عهده‌دار مال یتیم مباش.»

قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی
خود جناب ابی‌ذر این توصیه‌ی پیغمبر به خودش را ذکر میکند؛ برای ماها هم درس است، درس بسیار بزرگی است. حضرت به او فرمود من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم؛ یعنی آن چیزی که میخواهم به تو بگویم، از روی کمال محبّت است؛ چون انسان به خودش کمال محبّت را دارد. خب حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابی‌ذر بزند چیست؟

اِنّی اَراکَ ضَعیفا
من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فی‌سبیل‌اللّه، رُک‌گو، و آسمان بر راست‌گوتر از او سایه نیفکنده، زمین راست‌گوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی.

فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَین
حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است.

ما -حالا همه‌ی ما نه؛ بعضی‌مان این جوری هستیم- به مجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی.
حالا بحث اسم‌نویسی برای #انتخابات_مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون محابا میروند!

خب شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این توانایی‌ای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این [مطلبی] که عرض میکنم، در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر توانایی‌ای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.

امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۸۴
شرح : امام ‌ای، درس خارج روز دهم آذر


سؤال از رئیس جمهور؟! 

شاید مدتی از عمر شریف را صرف تبلیغ دینی و منبر و محراب کرده باشید و در ایام محرب بارها کلام نورانی حضرت سید الشهداء را برای مردم خوانده و شرح دادید که فرمود: مثلی لا یبایع مثلک، مثل من حسین با مثل توی یزید هیچگاه بیعت نمی کند.

اما شما مثلتان به چه کسی رفته است، که هنوز هم دست از مذاکره با دشمنی که مذاکره با او را خود، دیوانگی دانستید بر نمی دارید.

ای کاش تمام مدت عمر کوتاه راستتان را هزینه برای مذاکره با جوانان و نخبه های دلسوز ایران عزیز می کردید، تا هم خود عزیز می ماندید و هم سبب عزت ایران اسلامی می شدید.

اما هنوز هم دیر نشده یک طلبه با یک دهه محرم در یک شهر و روستا و منطقه تبلیغی تحول ایجاد می کرد و می کند و کم لها من نظیر، از عمر ریاست و خدمت شما چندین دهه مانده، امیدوارم از این فرصت باقیمانده خیر دنیا و آخرت را برای خودتان و هم ایران عزیز را با تصمیمات خدا محور رغم بزنید ، آرزوی سرافرازی و عزت برای شما و تمام مردم ایران . 



علامه مجلسی فرمودند :
شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم
 بسم الله الرحمن الرحیم،

 الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها 
وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ 

بعد یک هفته مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم ،  که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم.
 
قصص العلماء، ص 80


✨رسول کرم (صلی الله علیه و آله):

⚪️ حکایت همنشین خوب مثل عطار است
که اگر عطر خود را به تو ندهد، ولی بوی خوش آن در تو می آویزد و اثر میگذارد.

⚫️ و حکایت همنشین بد مثل آهنگر است
که اگر شعله ی آتش آن تو را نسوزاند اما بوی بد آن در تو می آویزد و برجای میماند.

نهج الفصاحه
ریگ در کفش و کک در شلوار        به بود از رفیق ناهموار


رابطه متقابل نماز و شهوت 
اگر مبتلا به شهوت شدى، در نمازت تجدید نظر کن حتما دچار سهل انگارى در نمازت شده ای.

فخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا

« آن گاه بعد از آنان نسلی به جایشان آمدند که نماز را تباه کردند، و پیرو خواسته های نامشروع شدند، پس به زودی به گمراهی خواهند رسید [که نتیجۀ آن، دوزخی شدن است]»

سوره مریم آیه 59


چهار فیلمبردار با ضبط و پخش دقیق:

هرلحظه و هرزمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند

❶⇦ ناظر اول〖خــدا〗 است.

ألَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؛
‏آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟
سوره مبارکه علق آیه ۱۴

❷⇦ ناظر دوم〖ملائک مقرب خدا〗 هستند؛

الله تعالی میفرماید :
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید؛
از شما حرکتی سر نمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند
سوره مبارکه قاف آیه ۱۸

❸⇦ سومین ناظر 〖زمین〗 است.

خداوند در قران کریم میفرماید :
یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛
در آنروز زمین هرچیزی که دیده را بیان میکند.
سوره مبارکه زال آیه ۴

❹⇦ چهارمین ناظر 〖اعضاء و جوارح خود ما〗 می‌باشند.

الله  سبحان میفرماید :
تکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
در آنروز دست‌ها و پاها شهادت می‌دهند که چه کاری کرده‌اند.
سوره مبارکه یس آیه ۶۵


- سر تا پا گناه با این چهار خصلت تبدیل به ثواب می شود:

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:هرکس چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق در گناه باشد خداوند همه آن گناهان را به حسنه تبدیل خواهد کرد:
1-راستگوئى 2-حیا
3-خوش‌خلقى 4-شکرگزارى
توضیح:مرحوم مجلسى درباره تبدیل گناه به حسنه که قرآن در آیه 70 از سوره فرقان به آن اشاره دارد مطالبى ذکر کرده که خلاصه آن این است:
1-گناهان قبل با توبه محو مى‌شود و از بین مى‌رود و بجایش اطاعت و فرمانبردارى مى‌آید
2-روحیه گناهکارى از آنها محو مى‌شود و روحیه اطاعت بجایش مى‌آید
3-خدا به او توفیق انجام کارهاى خوب مى‌دهد بجاى کارهاى زشت گذشته او
4-بجاى هرکیفرى ثوابى براى او ثبت مى‌شود و در قیامت به او بنمایانند و نشان دهند. محمد بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عَلِیٍّ اَللَّهَبِیِّعَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اَللَّهُ حَسَنَاتٍ اَلصِّدْقُ وَ اَلْحَیَاءُ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ وَ اَلشُّکْرُ.

نشانی : الکافی , جلد 2 , صفحه 107

عنوان باب : > الجزء الثانی > کتاب الإیمان و الکفر > بَابُ اَلْحَیَاءِ 

معصوم : پیامبر اکرم ص ، امام صادق س


نظر لطف خداوند به چهار گروه  ⁉️


قالَ الصّادِقُ علیه السلام: اَرْبَعَةٌ یَنْـظُرُ اللّهُ اِلَیْـهِمْ یَـوْمَ الْقِـیامَةِ: مَنْ اَقـالَ نادِما اَوْ اَغاثَ لَهْفانَ اَوْ اَعْتَقَ نَسَمَةً اَوْ زَوَّجَ عَـزَبـا. حدیث

امام صادق علیه السلام فرمود: 
چهار کس در قیامت مورد نظر پروردگارند: 

1 ـ آنکه چون طـرف معامله پشیمان شود، معامله را برگرداند. 
2 ـ کسى که غم از دل پرفتاری برگیرد.
 3 ـ کسى که برده اى را آزاد کند.
 4 ـ کسى که  زمینه ازدواج (پسر یا دختر) مجرّدى را فراهم سازد .

وسائل الشیعه، ج 20، ص 46


⭕️ هشت ویژگی مؤمن

عنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (ع) قَالَ: یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ، صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ، شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ، قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ، لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ.

امام صادق(ع) فرمود: شایسته است مؤمن هشت ویژگی داشته باشد:

1⃣ در ناملایمات روزگار، سنگین(باوقار) باشد.
2⃣ در هنگام نزول بلا بردبار باشد.
3⃣ هنگام راحتی شکرگزار باشد.
4⃣ به آنچه خداوند به او داده قانع باشد.
5⃣ به دشمنان خود ظلم نکند.
6⃣ بار خود به دوش دوستانش نیفکند.
7⃣ بدنش از او خسته باشد.
8⃣ مردم از دست او آسوده باشند.

کافی، ج۲، ص۴۷


✨خیلی زیبا و قابل تامل

⚠️تـاوان دل ســوزاندن

♥️•☜ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید.

♥️•☜ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! 
پیرزن ﻔﺖ: ﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
ﻭ ﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، 
ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ

♥️•☜پیرزن ﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﺮﻓﺘﻪ . ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. 

♥️•☜ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، 
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ(به ناحق) ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ. 


• ◎﷽◎ •


نــڪـتــه هاے
نـــ✨ـــاب قـــــــــــرآنی


#تمثیل های خدایی

✍مثل سنگ ریزه❗️

⇦یک سنگ ریزه اگر در جوراب یا کفشت باشد تو را از رفتن و از حرکت باز می دارد.


✴️⇦بعضی چیزها ریز است ناچیز است. اما انسان را از حرکت در راه خدا و به سمت خوبی ها باز می دارد و یکی از آن ها نامهربانی نسبت به پدر و مادر است، هر چند کم باشد و در حد گفتن اُف باشد.


✳️⇦به همین خاطر در قرآن کریم آمده است:

⇦«فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ»
آیه ۲۳ سوره اسراء

به پدر و مادر خود اُف هم نگو.


سوره الإسراء آیه ۸۴
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِیلًا
ﺑﻮ : ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺮ ﺎﻳﻪ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺧﻮﻱ ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﺎﻱ ﺍﻛﺘﺴﺎﺑﻲ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ میکند ، ﺲ ﺮﻭﺭﺩﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ.


آب جوشی که سیب زمینیرا نرم می‌کند، همان آب جوشی است که تخم مرغ را سفت می‌کند.

مهم نیست چه شرایطی پیرامون ماست، مهم این است درون خود چه داریم.‼️
باید بدانیم تنها فرمول خوشحالی این است:

✅زیاد خودتو خسته نکن روی اصولت کار بکن به عنوان مثال

استاد ما میفرمود آقای طلبه میدونید چرا اگر هم بحثی شما چیزی به شما بگویید ممکنه سریع واکنش نشان بدی و عصبانی بشوی ولی اگر من استاد یا مسئول چیزی به شما بگوییم ولو ناحق باشی چیزی نمیگویی؟؟

✅علت عصبانیتت روی هم بحثی ات اینه که تو اول در یک عملیات سریع ذهنی میگویی این که مثل منه،هم سن منه،هم کلاسی منه.بعد عصبانی میشوی علت عصبانیت تکبر حالا شما بیا هی روی عصبانیت کار بکن کار خوبیه ولی باید شاکله را درست کرد و علت اینکه روی من عصبانی نمیشوی اینکه شما منو بالاتر از خودت میدانی و معترفی که تو از همه لحاظ از من پایین تری ولی اونجا تو اول خودتو بالا میبینی بعد رویش عصبانی میشوی 

همینطور عصبانیت ما نسبت به زن و بچه و.



امیرالمؤمنین علیه السلام: 

اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: 
قانع بودن به نادانى، 
آزمندى به دنیا، 
بخل ورزى به زیادى،
ریاکارى در عمل، 
و خودرأی بودن 
لَولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ کُلُّهُم صالِحینَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، وَالحِرصُ عَلَى الدُّنیا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّیاءُ فِی العَمَلِ، وَالإِعجابُ بِالرَّأیِ 

 المواعظ العددیّة، صفحه 263 


سه ویژگی افراد ناموفق و ضعیف‌النفس: 
به هم بافتن آرزوها، آه و ناله زیاد، در فکر چاره و اصلاح نبودن

معمولًا افرادی که از لحاظ روح و روان، سالم و با نشاط‌اند و انحرافی پیدا نکرده‌اند، کمتر به تخیل و به‌هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نامعقول می‏‌پردازند؛ همیشه عملی فکر می‌کنند و عملی آرزو می‌کنند، یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند، روی بال و پر خیال نمی‌‏نشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمی‌کنند. 

ولی افراد ضعیف که مبتلا به بیماری روانی هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده‌‏ای موجود نیست، بیشتر بر مرکب سریع‌السیر خیال سوار می‌شوند و با خیالات، خود را سرگرم می‌سازند و کمتر به عمل و فعالیت توجه می‌کنند و به اصطلاح دینی مبتلا به «طول امل» می‌شوند و آرزوهای نامعقول می‌کنند؛ همان طوری که افراد ضعیف یک خاصیت دیگر هم دارند و آن اینکه زیاد آه و ناله می‌کشند، در فکر چاره و اصلاح کار خود نیستند.

مثل اینکه در وجود انسان یک مقدار معین نیروی مغزی و عضلانی وجود دارد که باید مصرف شود. این نیرو اگر در مغز به صورت خیالات واهی و آرزوهای دور و دراز مصرف شد دیگر موردی برای فکر صحیح باقی نمی‌ماند و اگر به صورت آه و ناله و پرحرفی مصرف شد زمینه‏‌ای برای عمل مفید و مثبت باقی نمی‌ماند، و به همین دلیل است که مردان متفکر کمتر گرفتار خیالات واهی می‌شوند و مردمان مثبت و عملی و فعال کمتر حرف می‌‏زنند و آه و ناله و شکایت می‌‏نمایند.

استاد مطهری، حکمت‌ها و اندرزها، ج۱، ص ۱۶۱-۱۶۰


دانایی و جهل
درقرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. 

فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به 

سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:

قیمت جهنم چقدره؟

کشیش تعجب کرد و .گفت: جهنم؟!

مرد دانا گفت: بله جهنم.

کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه.

مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم . مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد.

به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است و هیچ کس را به آن راه نمی دهم.

دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی دهم. این شخص مارتین لوتر بود که با این حرکت، توانست مردم را از گمراهی رها سازد،،
  
""در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی‌ است""

""و تنها یک گناه و آن جهل است""


وقتی یک زن آمریکایی علی نژاد را خطاب قرار می دهد! /مسیح علینژاد آمریکا را نمی شناسد!

✔وندی شلیت نویسنده فمنیست معروف آمریکایی در مطلبی در خصوص فعالیتهای مسیح علی نژاد اینگونه می نویسد: «.من خانم مسیح علی‌نژاد که به تازگی به آمریکا آمده را نمی‌شناسم و او را درک نمی‌کنم. من او را در یک برنامه تلویزیونی دیدم که خطاب به مردم ایران می‌گفت این‌جا نهایت امنیت و آزادی است. من او را دیدم که با یک دوربین در خیابان‌های آمریکا راه می‌رفت و ن ایرانی را تشویق به ترک حجاب و شبیه شدن به ن آمریکایی می‌کرد. او را نمی‌شناسم و نمی‌دانم در چه شرایطی قرار گرفته که این کار را انجام می‌دهد. اما این را می‌دانم که او یا آمریکا را نمی‌شناسد یا می‌خواهد از ن کشورش انتقام بگیرد!

ره آورد فرهنگ ما با ن در آمریکا این بوده که طبق آمار ۴۱ درصد ن ۱۶ تا ۳۰ ساله از این‌که مورد قرار بگیرند، همیشه نگرانند! بیش از ۱۱ درصد از ن ما معتقدند که به هر حال یک روزی از سال مورد قرار خواهند گرفت! شاید خانم علی‌نژاد ایرانی، فردی باشد که از این موضوع لذت می‌برد ولی اکثریت ن آمریکایی مثل او نیستند. در کشور ما ۴ درصد از ن از آژیرهای هشداردهنده جنسی استفاده می‌کنند و ۷ درصد از ن، کلاس‌های دفاع از خود را دیده‌اند.
 
این را هم بد نیست بدانید که در ایالت نیوجرسی هزاران دلار از بودجه دولتی صرف رساندن پیام حفظ خویشتن داری به جوانان در کلاس‌های آموزشی سراسر کشور شده است. یعنی میلیون‌ها دلار در اختیار مؤسسات مذهبی آمریکا قرار گرفته تا با آموزش‌های خود، از دختران نوجوان تعهد بگیرند که عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنند. برای من تعجبی ندارد که می‌بینم دولت آمریکا عکس این کار را می‌خواهد با مردم ایران انجام دهد یعنی میلیون‌ها دلار خرج می‌کند تا ن و جوانان ایران خویشتن‌داری را رها کنند اما تعجب من آن‌جاست که نی از ایران حاضرند به کشور خود در راه اهداف یک دولت دیگر خیانت کنند.»

http://Eitaa.com/asatid_enghelabi

http://Sapp.ir/asatid_enghelabi

http://ble.im/asatid_enghelabi


مسئولین عجیب و غریب

کشور ما چه مسئولین عجیب و غریبی داره، یکی که ادعای اعتدال داره، یه تصمیم میگیره صبح جمعه که بلند میشی، با تصمیمش جون و مال خیلی از هموطن هامون را به خطر میندازه،اما در مقابل مسئول دیگه که خودش را سرباز ولایت میدونه اما بعضی از مدعیان اعتدال و دار و دسته هاشون اونها را تندرو میدونند، صبح جمعه بلند میشی متوجه میشی که یه تصمیم گرفت برا حفظ جان و ناموس مردم جون خودش را داده تا دیگر هموطن هاشون آب از دلشون ت نخوره، چقدر فاصله!!! 

 


فرق خادم و خائن 

مردم عزیز میهن عزیز ما ایران اسلامی در تشیع شهید حاج قاسم سلیمانی و یاران شهیدش، به خوبی نشان دادن که آنقدر فهیم هستند که بین خادم و خائن به زیبایی و زیرکی فرق می‌گذارند و بخاطر خار و خاشاکی خائن دست از امام و رهبر جامعه و ارزش های انقلاب بر نمی دارند و همچنان قدر دادن خادمین و انقلاب اسلامی که ثمره به بار نشسته خون شهیدان است، هستند.

کسی که راضی به فعل و عمل گروهی باشد مثل آن است که در بین آنها بوده است، پس مردم ما نشان دادند که همیشه با شهیدان هستند.

 


سردار سلیمانی تازه به تکثیر نشست

تکثیر شدن شهید 

از عجایب رحلت شهید آن است که خون پاک او سبب می شود با اینکه جسمش تکه تکه شده، شخصیت او در بین ارادتمندانش تکثیر شود، این هم نوعی از حضور و شاهد بودن و زنده بودن شهید است، و از این طریق از باب من سن سنة حسنة، بل أحیاء می شود و عند ربهم یرزقون. 


انصاف داشته باشیم 

انصاف یعنی هرانچه برای خود خوش می داریم برای دیگران نیز خوش بداریم وهرانچه برای خود بدمی داریم برای دیگران نیز بد بداریم 

انصاف یعنی اگر درکارکسی قضاوت می کنیم خود راجای فردی بگذاریم که آن کار را انجام داده.

ما در این فاجعه ی اسفناک، دو طرف داریم؛ فردی که موشک را پرتاب کرده و خانواده هایی که عزیز از دست داده اند.پدر و مادری که فرزندشان را از دست دادندو. واقعا چه بد مصیبتی است واقعا چه بد داغیست.اگر جای خانواده ی شهدا بودیم چه کار می کردیم؟داغ سخن آنهایی که می گویند:( اشتباهی صورت نگرفته و هواپیما باید زده می شد)با دل ما چه می کرد؟

جدا از خانواده شهدا، مردم مهربان ما، مردمی که در سختی های بزرگ نشان دادند که فقط در ترافیک پشت هم نیستند نیز در این حادثه داغدارند. اما چه کنیم؟ فاجعه ای غیر قابل جبران رخ داده است.

این تازه یک طرف قضیه بود؛ طرف دیگری هم داریم.ما باید خودرا جای آن فردی که موشک را پرتاب کرد بگذاریم.

فکر کنید ده ثانیه وقت داریم.

10،9،8.

در رادار شکل پرنده ای نقش بسته است. ارتفاعش کم می شود. به سمت پادگان رو به حرکت است.

_الو مرکز؟ یک موشک کروز روی رادار می بینم. تکلیف؟

 7،6،5.

_خششششش

4،3.

_الو. تورو خدا یکی جواب بده.

_خششششش

در این لحظه واقعا چه می توان کرد؟ ما بودیم آیا پرتاب نمی کردیم؟ 

 شخصی در این شرایط بود و دست لرزانش را به طرف شاسی برد و به فکر تیتر رومه ی فردا بود "نجات شهر از کروز های مهاجم" یا .

اما اشتباه بود،  کروزی در کار نبود.اما پس آن خبر چه بود؟ 

پ.ن1:آن اعلام های مشکوک و نظر دادن سریع ترامپ در ساعات اولیه ی این فاجعه و پخش شدن آن توسط شبکه های بیبیسی و سی ان ان و. را نباید فراموش کنیم.

پ.ن2:ایرانم! تسلیت

مرتضی بنی زهرا

 


مناظره خواندنی فیدل کاسترو با پاپ ژان پل دوم
پاپ ژان پل دوم پاپ اسبق کاتولیک‌های جهان در سال ١٩٩٨ به کوبا سفر کرده بود. در این ملاقات پاپ ژان پل دوم از باب ارشاد و نصیحت به فیدل کاسترو گفت:
" آیا شما به کلیسا ایمان دارید ؟"
فیدل با زیرکی جواب داد:
" آیا شما خود به خداوند ایمان دارید؟! "
پاپ که از این پاسخ جا خورده بود چند لحظه سکوت کرد و گفت:
"مردم عادی به خداوند ایمان دارند، چطور ممکن است من در مقام جانشین عیسی مسیح به خدا ایمان نداشته باشم؟"
سپس کاسترو گفت:
"خیالم راحت شد زیرا به خاطر سکوت شما در برابر ات نظامی امریکا در گوشه و کنار جهان و کشتار انسان ها و نشان ندادن واکنش در برابر این جنایات و عدم حمایت از مظلومین جهان تصور می کردم شما بی خدا هستید!"
پاپ که از سخنان کاسترو برآشفته شده بود و این عبارات را توهین به خود و پیروان کلیسای کاتولیک تلقی می کرد خواست جلسه ملاقات با کاسترو را ناتمام ترک کند
اما کاسترو او را به تحمل و نشستن دعوت کرد و خطاب به او گفت:
"اگر شما خود را نماینده عیسی مسیح در زمین می‌دانید و معتقد هستید میلیونها نفر در جهان پیرو دارید و بسیاری از رهبران جهان و از جمله رئیس جمهور آمریکا و مقامات این کشور به شما ایمان دارند و جایگاه شما را تقدیس می کنند، از آنها بخواهید هزینه های جنگی را کنار گذاشته و در مبارزه با فقر و نجات انسان ها به کار بگیرند!"
پاپ جواب داد:
" کلیسا در ت دخالت نمی کند!"
و در اینجا کاسترو تیر خلاص را شلیک کرد و خطاب به پاپ گفت:
"اگر کلیسای کاتولیک با میلیونها نفر پیرو در ت دخالت نمی‌کند و کاری به سرنوشت مردم و بلایی که امپریالیسم غرب و سرمایه سالاران بر سر فقرا و کشورهای جهان سوم می آورند ندارد، پس چنین کلیسایی یک نقش فانتزی و تشریفاتی دارد و چیزی شبیه تشریفات جشن سال نو و یا هالووین و روز شکرگزاری و امثال آن است و چنین کلیسایی چکار به ایمان من دارد؟! البته که من به چنین کلیسایی ایمان ندارم! زیرا اهل تشریفات و مراسم فانتزی نیستم!"
پس از این ملاقات پاپ ژان پل دوم (پاپ اسبق) در بازگشت به رم خطاب به خبرنگاران گفت:
"اگر چه کاسترو به کلیسا ایمان ندارد، اما به تصور من از انسان‌های مورد توجه خداوند است! "
ویژه نامه رومه Granma

 


جستجو
  • کد مطلب: ۴۹۶۹۶
  • تاریخ مطلب: ۱۳۹۲/۱۱/۱۳

نسخه چاپی

 

چهار هدف راسخ امام از نگاه شهید مطهری

FacebookTwitterEmailGmailTelegramWhatsAppاشتراک

آیت الله مطهری در بازگشت از سفر فرانسه و دیدار با امام در پاسخ به دوستانش که از او پرسیدند چه دیدی؟ گفت: چهار «آمن» در امام دیدم: آمن به هدف، آمن بسبیله، آمن بقوله و آمن بربه

شهید مطهری

 

کتاب «پاره‌ای از خورشید» که به گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری پرداخته است. در این کتاب به خاطرات آیت‌الله مرتضی مطهری درباره امام پرداخته است که در ذیل می‌آید: 

 شاگردی در محضر حضرت امام

پس از مهاجرت به قم،‌گمشده خود را شخصیتی دیگر یافتم. فکر کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم، ‌هنوز از مقدمات فارغ نشد بودم و شایستگی ورود به معقولات را نداشتم‌ام درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی،‌ مرا سرمست می‌کرد.

بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای، این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبه هفته بعد، خودم را شدیدا تحت تاثیر آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت من در آن درس و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از استاد فرا گرفتم،‌ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او «روح قدس الهی» بود.

صفات امام از منظر آیت‌الله مطهری

و اما آن «سفرکرده» که صدها قافله دل همراه اوست، نام او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او ، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، روشن بینی او،‌ایمان جوشان او که زبانزد خاص و عام است،‌ یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نورچشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالیقدر و بزرگوار ما ت آیت‌الله العظمی خمینی- ادام الله ظله- حسنه‌ای است که خداوند به قرن ما و روزگار عنایت فرموده و مصداق بارز و روشن «ان لله فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف المبطلین» (به راستی خدای را در هر عصری بزرگمردانی عادل است که تحریفهای اهل باطل را از دین او بر‌می‌دارد) است.

قلم بی‌تابی می‌کند که به پاس دوازده سال فیض‌گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره‌های روحی و معنوی که از برکت نزدیک بودن به آن منبع فضلیت مکرمت کسب کرده‌ام، اندکی از بسیار را بازگو کنم.

من که قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده‌ام، باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتی برگشتم،‌ دوستانم گفتند: «چه دیدی؟».

گفتم چهارتا «آمن» دیدیم.

آمن به هدف- به هدفش ایمان دارد. دنیا اگر جمع بشود،‌ نمی‌تواند او را از هدفش منصرف کند.

آمن بسبیله - به راهی که انتخاب کرده، ایمان دارد. امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد. شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راهش داشت.

آمن بقوله - در میان همه رفقا و دوستانی که سراغ دارم، احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. به ایشان نصیحت می‌کنند که : «آقا! کمی یواشتر. مردم دارند سرد می‌شوند، مردم دارند از پای در می‌آیند.» می گوید: «نه مردم این جور نیستند که شما می‌گویید. من مردم را بهتر می‌شناسم.»

و ما می‌بینیم که روز به روز صحت سخن ایشان بهتر آشکار می‌شود.

و بالاخره، بالاتر از همه؛ آمن بربه- در یک جلسه خصوصی، ایشان به من گفت: «فلانی! این ما نیستیم که چنین می‌کنیم. من دست خدا را به وضوح حس می‌کنم.»

آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد، خدا هم به مصداق (ان تنصروا الله ینصرکم) بر نصرت او اضافه می‌کند.

بی‌شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش‌ناپذیری این رهبر، در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است. اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن این که ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی‌خاست.

مردمی که در طول چهارده قرن، حماسه محمد، علی،‌ زهرا، حسنین ، سلمان، ابوذر. و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را و حسین را در چهره او دیدند. او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند.

*امام چه کرد؟

او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند. آنها را از حالت «خودباختگی» و . خارج کرد.


‍ #معلم به بچه ها گفت: 

بنویسید به نظرتون #شجاع ترین آدما چه کسانی هستن❓

هر کسی یه چیزی #نوشت اما 
این نوشته دست و دل معلم رو #لرزوند،
تو کاغذ نوشته شده بود:

♨️ "#شجاع ترین آدما اونان که #خجالت نمیکشن و #دست پدرمادرشونو میبوسن. نه سنگ #قبرشونو.❗️❗️

معلم در حالی که قطره #اشکی روی صورتش لغزید، زیر لب گفت:
#افسوس که منهم شجاع نبودم.

به #پدر و مادرمون تا هستن خدمت کنیم و الا اشک بعد از رفتن اونا، بجز کم کردن عذاب #وجدانمون، به هیچ دردی نمیخوره

 


❤️ دعایی که امام ای به سید حسن نصرالله سفارش فرمودند در گرفتاریها بخوانند


دعای رفع گرفتاری به نقل از آقا امام زمان(علیه السلام)

مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری از عرفای به نامی است که بزرگان او را قبول داشته و کراماتی از او نقل کرده اند؛ ایشان از وجود نازنین امام زمان یک دعایی را شنیده و نقل می‌ کند که حضرت به من فرمودند؛ هر وقت به بن‌ بست رسیدی این دعا را بخوان:

«یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین».

در این دعا بر خداوند عرضه می ‌داریم: «ای خدایی که وقتی حلقه ‌های بلا به هم گره می ‌خورد و انسان را در فشار قرار می‌ دهد؛ در این زمان دری را به روی بندگان باز می‌ کند که فکر و وهم بشر هم به آن جا نمی رسید. خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و مرا که در بن بست گیر کرده ام، تو خودت راهی برایم باز کن که به عقل من نمی رسد.»


درخواست می کنم این دعا را حتما تا فردا بخوانید


داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها!

هارون الرشید کنیزى ‏خوش سیما به زندان امام موسى کاظم(علیه السلام) فرستاد تا آن ‏حضرت را آزار دهد. امام در این باره فرمود: به هارون بگو: «"بَلْ أَنتُم بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ"؛ بلکه شمایید که به هدیه خود شادمانید. مرا به این کنیز و امثال ‏او نیازى نیست.»
هارون از این پاسخ خشمگین‏ شد و به فرستاده خویش گفت: «به نزد او برگرد و بگو که ما تو را نیز به‏دلخواه تو نگرفتیم و زندانى‏ نکردیم و آن کنیز را پیش‏ او بگذار و خود بازگرد.»
فرستاده فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت‏ فرستاده، هارون از مجلس خویش برخاست و پیشکارش را به زندان امام ‏موسى کاظم(ع) روانه کرد تا از حال آن زن تفحّص کند. پیشکار آن زن را دید که به سجده افتاده و سر از سجده برنمى‏دارد و مى‏گوید: "قدوس سبحانک ‏سبحانک".
هارون از شنیدن این خبر شگفت‏زده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنیز را جادو کرده است. او را نزد من بیاورید.
کنیز را که ‏مى‏لرزید و دیده به آسمان دوخته بود در پیشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسید : «این چه حالى است که دارى؟»
کنیز پاسخ گفت: «این حال، حال موسى‏بن جعفر است. من نزد او ایستاده بودم و او شب و روز نماز مى‏گذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود. من از او پرسیدم: سرورم! آیا شما را نیازى نیست تا آن را رفع کنم؟ او پرسید: مرا چه نیازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوایج شما بدین جا فرستاده‏اند. گفت: اینان چه هدفى دارند؟»
کنیز گفت: «پس نگریستم ‏ناگهان بوستانى دیدم که اول و آخر آن در نگاه من پیدا نبود، در این ‏بوستان جایگاه‌هایى مفروش به پر و پرنیان بود و خدمتکاران زن و مردى‏که خوش سیماتر از آنها و جامه‏اى زیباتر از جامه آنها ندیده بودم، بر این‏ جایگاه‌ها نشسته بودند. آنها جامه‏اى حریر سبز پوشیده بودند و تاج‌ها و درّ و یاقوت داشتند و در دست‌هایشان آبریزها و حوله‏ها و هرگونه طعام‏ بود. من به سجده افتادم تا آن که این خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه ‏پى ‏بردم که کجا هستم . »
هارون گفت: «اى خبیث! شاید به هنگامى که در سجده بودى، خواب ‏تو را در گرفته و این امور را در خواب دیده باشى؟»
کنیز پاسخ داد: «به خدا سوگند نه سرورم. پیش از آن که به سجده روم‏ این مناظر را دیدم و به همین خاطر به سجده افتادم . »
هارون به پیشکارش گفت: «این زن خبیث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى این سخن را از او بشنود.»
زن به نماز ایستاد و چون در این باره از او پرسیدند، گفت: «عبد صالح (امام موسى کاظم‏ علیه السلام) را چنین دیدم.»
وقتی هم ‏از سخنانى که گفته بود، پرسیدند، پاسخ داد: «چون آن منظره را دیدم ‏کنیزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزین تا ما بر او واردشویم که ما ویژه اوییم نه تو . »
این ماجرا چند روز پیش از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ ‏داد اما آن زن تا زمان مرگش به همین حال بود.

بحارالانوار


تقدیم به دوستداران و به کوری چشم بدخواهان نظام

♦️ایران قبل از #ظهور:ایرانیان برای دریافت حق خویش، دو مرحله تلاش خواهند کرد /  سپس آماده جنگ با دشمن در فلسطین می‌شوند / #بشارت نزدیکی ظهور بعد از مرحله «سیوفهم علی عواتقهم»

1️⃣ از جمله حوادث و رخدادهای قبل از ظهور در نگاه فریقین شیعه و اهل سنت، قیامی است که با هدف زمینه سازی در فرایند ظهور امام عصر از جانب مردم مشرق‌زمین رقم می‌خورد.

2️⃣ حدیث معتبر انقلاب قوم مشرق در کتاب الغیبۀ نعمانی: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ (منبع: نعمانی، الغیبۀ، ص 273).

3️⃣ عبارت قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِق: خروج در اصطلاح به قیام، انقلاب و تلاش برای تشکیل حکومت تعبیر می‏شود و از آنجا که این پرچم به هدایت نیز توصیف شده است (قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء)، خروج و قیام علیه حاکم جائر و ظالم، یکی از مصادیق بارز آن خواهد بود.

4️⃣  و ناگفته پیداست به قرینه "لَایَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُم و قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء" تایید و مشروعیت قیام در عصر غیبت با هدف زمینه‌سازی ظهور نیز اثبات می‏گردد.

5️⃣ مراد از قوم مشرق: طبق احادیث فریقین، رایات مشرق قبل از ظهور که زمینه ساز حکومت مهدی موعود هستند دارای سه شاخص بسیار مهم یعنی:شیعه و معتقد به امامت امام دوازدهم (وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُم‏)، ایرانی (قوم سلمان) و آرمان آزادی فلسطین هستند.

6️⃣ مراد از یَطْلُبُونَ الْحَقَّ: به قرینه اینکه حق خویش را از دشمن طلب می‌کنند و سپس وارد فاز نظامی می‌شوند (سُیوفَهُم عَلى عَواتِقِهِم)؛ از اینرو به معنای طلب حقی از حقوق پایمال شده ایرانیان توسط دشمن، مراد است.

7️⃣ جبهه مخالف قوم مشرق چه کسانی هستند؟: مبرهن و واضح است، دشمنان دین اسلام و مذهب تشیع و ولایت امام عصر یعنی مثلث شوم "غربی، عبری، عربی" بویژه یهود و حامیان غربی‌شان در دائره جبهه استکبار و در مقابل انقلاب مشرق قرار می‏گیرند که از اعطای حق ایرانیان ممانعت می‌کنند.

8️⃣ مرحله "مطالبه حق": یَطْلُبُونَ الْحَقَّ ثُمَّ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ: دو مرحله برای احقاق حق ایرانیان؛ دو مرحله طلب حق از راه مذاکره و حوار برای احقاق حق از دشمنان است زیرا ایرانیان بعد از مایوس شدن از اخذ حق خویش، در مراحل بعدی از روشی متفاوت از دو مرحله قبلی، یعنی قدرت نظامی برای اخذ حق خویش استفاده خواهند کرد (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم‏).

9️⃣ مرحله "سیوف": ایرانیان، وقتی ممانعت دشمنان در استیفا و طلب حق خویش را درک می‏کنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِک‏) این‏بار حق خویش را نه از راه مذاکره بلکه از راه قدرت‌ نظامی طلب خواهند کرد (سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم). 

آنگاه و بعد از وقوع حوادثی، دشمنان مجبور به پذیرش حق ایرانیان خواهند شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) و با اینکه ایرانیان در دو مرحله قبلی بر اخذ حق خویش اصرار و پافشاری داشتند اما شگفت اینکه این‏بار ایرانیان نخواهند پذیرفت (فَلَا یَقْبَلُونَه).

1️⃣1️⃣ مرحله "یقوموا": و در مقابل آماده جنگ فراگیر و سرنوشت‌ساز با دشمنان -طبق آیات سوره اسراء- در نزدیکی فلسطین خواهند شد (یَقُومُوا وَ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء)؛ و طبق بشارت غیبی قرآن در آیات ابتدایی سوره روم و به قرینه "فَیُقَاتِلُون‏ فَیُنْصَرُون"، محور شیعی به رهبری ایران در جنگ آینده با اسرائیل قبل از ظهور پیروز خواهد شد. و البته این تحولات تا ظهور فاصله زیادی نخواهد داشت (لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْر).

2️⃣1️⃣ هرچند بین جبهه مقاومت شیعی و دشمن، حمله به منافع یگدیگر در مناطق مختلف رخ خواهد داد اما بنظر می رسد زمان جنگ سرنوشت ساز با اسرئیل، بعد از واقعه "هرج الروم" و قبل از  حضور "مارقۀ الروم" خواهد بود.

3️⃣1️⃣ و عبارت "لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُم" نیز به روشنی گویا این واقعیت است که توهم سقوط حکومت ایرانیان قبل از ظهور، خیالی خام و آشفته است که هیچ گاه تعبیر نخواهد شد و انقلاب ایرانیان به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد.

4️⃣1️⃣  اما سوال مهم این است که اگر عصر، عصر ظهور باشد، الان در کدام مرحله هستیم؟ مرحله "سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم" یا مرحله "فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ"؟

 


حدیث انتخاباتی.

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید:بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟
 امام فرمودند: عادل ،صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن.
 - اگر به تشخیص نرسیدم؟ امام فرمودند: ببین افراد متدین به کدام مایلند؟
 -اگر نفهمیدم؟
امام فرمودند: بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر آن هارا خشمگین میکند، او را برگزین. 
(اصول کافی،ج۱،ص68)

خلاصه:
✅ اگر #خودت به تشخیص برسی رای بده
✅ اگر نرسیدی ببین #مومنین به چه تشخیصی رسیدند، رای بده
✅ اگر نرسیدی ببین #مخالفان دین به چه تشخیص رسیدند به جز اون رای بده

و اما نکته مهم: #رای_بده!



ماجرای جالب انتخابات در زمان حضرت علی (علیه‌السلام)

✅ همونطوری که می‌دونید انتخاب خلیفه سوم در شورایی شش نفره بود و در واقع رأی‌گیری شد و بنابر این گذاشته شده بود که اگر آرا مساوی بود،
نقش تعیین‌ کننده بر عهده عبدالرحمان بن عوف باشد. یعنی او حق وتو داشت و به هر کسی رأی میداد اون شخص خلیفه می‌شد.

✅ عبدالرحمن ابتدا نزد امیرالمؤمنین آمد و گفت به شرط عمل به قرآن و سنت پیامبر و سیره‌ی شیخین به تو رأی می‌دهم و تو خلیفه خواهی شد.

امیرالمؤمنین عمل به سیره‌ی شیخین را نپذیرفت، پس عبدالرحمان به سراغ عثمان رفت و او هر سه را بی درنگ پذیرفت.

✅ بعد از آنکه عثمان خلیفه شد، می‌دانید که بنی امیه را بر امور مسلمانان مسلط کرد که حضرت امیر در تعبیری می‌فرمایند: «بنی امیه چونان شتران گرسنه که به علفهای بهاری رو می‌آورند بر بیت‌المال مسلمین چیره گشتند.» 
در زمان خلافت عثمان خیلی بلاها به سر جامعه پهناور اسلام آمد تا جایی که مردم علیه او شورش کردند و به رغم مخالفت و حتی مقابله امیرالمؤمنین، عثمان در آن شورش کشته شد.

⭕ نکته:

❌ قبل از شورش، عده‌ای از اصحاب رفتند که عثمان را نصیحت کنند مثل ابوذر، عبدالله بن مسعود و خود همین عبدالرحمن بن عوف
که خلیفه با هر کدام به نحوی برخورد کرد. مثلاً ابوذر را تبعید کرد و عبدالرحمن ابن عوف را کتک زد و بیرون کرد.

بعداً عثمان برای دلجویی به عیادت عبدالرحمن رفت عبدالرحمن از او روی برگرداند و گفت: «ما به تو رأی ندادیم که با جامعه مسلمین این کارها را بکنی، قرار ما این نبود.»

 در ادامه امیرالمومنین به عیادت عبدالرحمان رفت و به او فرمود: اینها همه نتیجه‌ی رأی تو بود

عبدالرحمن گفت: من از خلیفه روی گرداندم و راضی به هیچ یک از اقدامات او نیستم.
حضرت امیر المؤمنین پاسخ دادند: «در تمام اقدامات او شریکی، چه بخواهی چه نخواهی»

⭕ *مراقب عواقب دنیوی و اخروی رأی دادن‌ها باشیم. نکند که خدای ناکرده بخاطر دنیای دیگران آخرت خود را تباه کنیم.*

#انتخاب_درست
#درست_انتخاب_کنیم
#انتخاب_اصلح


✨﷽✨

✅راه حلی برای گناه نکردن

✍جوانی نزد عالمی آمد و از او پرسید: من جوان هستم اما نمیتوانم خود را از نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟ عالم کوزه‌ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیز از کوزه نریزد.

به یکی از طلبه‌هایش هم گفت او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت جلوی همه‌ی مردم او را کتک بزند. جوان نیز شیر را به سلامت به مقصد رساند. و هیچ چیز از آن نریخت. وقتی عالم از او پرسید چند دختر را در سر راهت دیدی؟ جوان جواب داد: هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و در نزد مردم خوار وخفیف شوم.

☀️عالم هم گفت: حکایت انسان مؤمن هم همین است مومن همیشه خداوند را ناظر بر کارهایش میبیند و از حساب روز قیامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای م و عذاب جهنم بیم دارد


┈┈•✾✾•┈┈



#نماز‌_حاجت‌_روز_پنجشنبه


آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید».

شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس

چهار رکعت (دو نماز دورکعتی)

1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید
2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید

3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید
4⃣ در رکعت چهارم  بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید

5⃣ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید 
6⃣و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند 

7⃣ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛

نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛

همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛

خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند.

#بهجت_الدعا، ص٣٨٠ـ٣٨١



روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند می‌رود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد.

هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریختید و مال من را این طور هدر دادید؟! 

مرد فقیر که این را می‌شنود قصد رفتن می‌کند و با خود می‌گوید وقتی صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضای خانواده‌اش این طور دعوا می‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟!

از قضا در همان زمان در خانه باز می‌شود و مرد ثروتمند از خانه بیرون می‌زند و فقیر را جلوی خانه می‌بیند. از او می‌پرسد اینجا چه می‌کند؟ مرد فقیر هم می‌گوید کمک می‌خواسته اما دیگر نمی‌خواهد و شرح ماجرا می‌کند.

مرد غنی با شنیدن حرف‌های او، لبخندی می‌زند، دست در جیب می‌کند مقداری پول به او می‌بخشد، و می گوید: #حساب_به_دینار، #بخشش_به_خروار.

از آن زمان این ضرب المثل را در مورد افرادی به کار می برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بی حساب و کتاب مال خود را می‌بخشند.

 


نتیجه آمیختگى جهل و علم با وضعیتهاى متفاوت در زندگى بشر:

1-  جهل + فقر    =  جُرم
2- جهل + ثروت   =  فساد
3- جهل + آزادی =  هرج و مرج 
4- جهل + قدرت = استبداد
5- جهل + دین   =  تروریسم 

حال به جای جهل، علم بگذار
بنگر علم با وضعیتهاى متفاوت زندگى چه میکند؛

1- علم + فقر    =  قناعت 
2- علم + ثروت   =  نوآوری
3- علم + آزادی =  خوشبختی
4- علم + قدرت =  عدالت 
5- علم + دین   = استقامت

اینها در سایه جامعه دینی حاصل می‌شود اما علم در جوامع کفر، استبداد و  استعمار و استثمار و جنایتهای پیشرفته‌تر را رقم می‌زند. نمونه بارز آن آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای اروپائی در دو قرن اخیر است.


✍به این سه حقیقت فکر کنیم!

1⃣اینکه خداوند بدون شک تمام
اعمالمون را می بیند
«إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر»​

2⃣اینکه همیشه، فرشتگانی مجاورمون
هستند که ثبت و ضبط می کنند
ریز و درشت خوب و بدمون رو؛ 
«رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُون‏»​

3⃣اینکه اصلاً از کجا معلوم؛
شاید بیخ گوشمون نشسته باشد
جناب  عزرائیل و صادر شده باشد
دستور  رفتنمون رو ! 
«عَسى‏ أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم‏»

┈┈•✾✾•┈┈


توبه دفعی و رفعی
❓اگر انبیا(و اهل بیت علیهم السلام) معصوم هستند چرا درقرآن دستور داده شده که استغفار بکنند؟

نکته

☘قرآن کریم انبیا و ائمه اطهار را  به عنوان مخلصین یاد می‌کند، که هرگز تحت گمراهی شیطان قرار نمی‌گیرند و شیطان را بر آن‌ها تسلطی نیست.
☘-إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ* قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ * إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ *

جواب اول

توبه، یکى از عبادات بزرگ است. خداوند در قرآن مجید، مؤمنان راستین را چنین توصیف مى کند:
(الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ
الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاْسْحارِ )
«آنان شکیبایند و راست گو ; همواره اطاعت پیشه اند و انفاق گر و سحرگاهان، به
استغفار مى پردازند».

در جاى دیگر
مى فرماید: (کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما
یَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ )
«شبانگاه، اندکى مى آرَمَند و سحرگاهان، به استغفار مى پردازند».

بنابراین، چنان که
مشاهده مى شود، قرآن مجید توبه را عمل بهترین مؤمنان و شب زنده داران خوانده است و
از دیگر سو، همه مؤمنان را به توبه فراخوانده، مى فرماید:
(تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ
لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون )
«اى ایمان آورندگان! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید ; باشد که رستگار شوید».

در جاى دیگر
مى فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ
یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ )
«خداوند، توبه کاران و پاکیزگان را دوست مى دارد».


جواب دوم:

یکی از اعمال بسیار محبوب نزذ خداوند توبه کردن است
مى فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ
یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ )
«خداوند، توبه کاران و پاکیزگان را دوست مى دارد».

☘اگر کسی عمل محبوب خداوند را انجام بدهد ازش سوال میکنند چرا این کار را کردی؟؟؟

جواب سوم:

حضرت آیه الله جوادی آملی حفظه الله میفرمودند توبه انبیا و اهل بیت علیهم السلام دفعی است ولی توبه ما اصولا رفعی است یعنی چه؟یعنی:مثلا طرف قبل از اینکه بیمار بشود واکسن میزنه که مبتلا به فلان بیماری نشود(دفعی) ولی گاهی کسی سرما خورده دکتر میرود دارو برایش تجویز میکنه تا بیماری ای را که گرفته خوب کند(رفعی) 
رفعی:یعنی استغفار برای از بین بردن آثار گناه
دفعی:پیشگیری از مبتلا شدن به گناه


✨﷽✨

«مـوعظه شـیــــطان»

پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!

نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!

▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!

ابلیس گفت :در سه جا مراقب حیله من باش! 

➊هنگامی که خشمگین شدی!
➋هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی!
➌هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!

در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.

بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸

┈┈•✾✾•┈┈


دفع ضرر کرونای احتمالی عقلا بر همه ضروری و لازمه: 

می گویند دفع خطر محتمل یکی از قواعد عقلی است که حقیقتا هم درست است به این معنا که اگر انسانی در کاری یا جایی احتمال به خطر افتادن هم بدهد اگر عاقل است از آن اجتناب و دوری میکند داستان این قاعده عقلی را این روز ها همه میبینیم و خوب هم می‌فهمیم و برا همه ملموسه که با آمدن یک ویروس احتمال خطر شده است ،شاید احتمال مبتلاشدن ماها یک در هزار هم نباشد(در حال حاضر که من دارم مینویسم یک در میلیون هم نیست، در ایران 80میلیونی ) تازه اگر هم مبتلاشویم دوباره احتمال مرگمان بسیار پایین است اما برای اینکه به این گرفتاری مبتلا نشویم کوچک وبزرگ و پیر وجوان باحجاب و بی حجاب در تکاپو هستیم و تمام نکات پزشکان و متخصصان را رعایت می کنیم که کار بجا ودرستی هم هست و حرف آنها را فصل الخطاب می دانیم اما جای بسی تعجبه که فرستادگان الهی از 124000پیامبر و ائمه معصومین گرفته تاعلمای ربانی که همه یک عمر به ما هشدار میدهند که عاقبت بعضی کارهای ما  خطر است، خواری دنیا و آخرت است ، عذاب قبر(عالم برزخ) و قیامت است ،برافروخته شدن آتش آخرت است ، اما ما علاوه بر اینکه باورش نمیکنیم حتی احتمال مبتلاشدن به عذاب آخرت را هم نمیدهیم، اگر احتمالش را هم میدادیم بخدا قسم حالمان و اعمالمان تغییری می کرد به قول یکی از عرفا: اگر ایمان به آخرت داری کو اثرش ؟؟ خود و همه عزیزان را به آیات 45 و46 سوره مبارکه بقره ارجاع میدهم حتما امروز نگاهی به این دو آیه شریفه بیندازید و به کلمه یظنون انهم ملاقو ربهم و. توجه کنید.
 وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخَاشِعِینَ (45)

 

واز صبر ونماز یارى جویید واین کار جز براى خاشعان، گران وسنگین است.الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (46)


 

(خاشعان) کسانى هستند که به (قیامت و) ملاقات (با حساب) پروردگارشان و بازگشت به او ایمان دارند


 

✅کلاغی که مامور خدا بود.

آقای شیخ حسین انصاریان می‌فرمود: 

یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن، سفره ناهار چیده شد.
ماست، سبزی، نوشابه، نون 
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که.
یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله‌ای انداخت تو دیگ آبگوشتی!
دل همه رو برد 
حالا هر که دلش میشه بخوره

گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار
خیلی بهمون سخت گذشت
تو کوه، گشنه
همه ماست و سبزی خوردیم
کسی هم نوشابه نخورد

خیلی سخت گذشت 
و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن
گاهی هم می‌خندیدن ولی اصلش ناراحت بودن

وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن
یه دفعه‌ای گفتن رفقاااااااااا
بدویییییین 
چی شده؟
دیدیم دیگ رو که خالی کردن
یه عقرب سیاهی ته دیگه
و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود
ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون می‌مردیم کسی هم نبود

اگر آقای انصاریان اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون گرفت

حالت رو نگرفت، جونت نجات داد

خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه
 
امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند:

《مَا مِن بَلِیّةٍ إلاّ وَ للهِ فیها نِعمَةٌ تُحیطُ بِها》

هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.

بحارالانوار، 78/374/34

خدا صلاح تورو بهتر از خودت میدونه ، پس به حکمتش ایمان داشته باش



✅قطره ای از دریا

کتاب فضل تو را آب بحر کافى نیست       
         که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم


علامه مصباح: 

براى تحقیق این مسأله  [ شناخت فضائل امیرالمؤمنین (ع) ] بهتر است به کلام خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) مراجعه کنیم و ببینیم خود آن حضرت درباره خودش چه مى‌گوید؛ چرا که ما معتقدیم این بزرگواران سخنى به گزاف نمى‌گویند.


حضرت در  خطبه قاصعه  مى‌فرماید:

زمانى که من متولد شدم پیامبرصلى الله علیه وآله مرا در آغوش گرفت و به سینه خود چسبانید، غذا را در دهان خود مى‌جوید و به دهان من مى‌ریخت تا تناول کنم .
پیامبر تربیت شده فرشته الهى بود و من تربیت شده پیغمبر هستم.

زمانى که آن حضرت هنوز دندان غذا خوردن نداشت، پیغمبر اکرم غذا را در دهان خود مى‌جوید و به دهان على مى‌گذاشت. 

حضرت امیر در این خطبه تعبیرات عجیبى دارد؛ از جمله مى‌فرماید:

من در سن طفولیت، عطر بدن پیغمبر اکرم را استشمام مى‌کردم و از آن لذت مى‌بردم. حضرت رسول آن چنان مرا به سینه خود مى‌چسباند که من نفس‌هاى او را احساس مى‌کردم و از  بوى بدن او لذت مى‌بردم. از همان ابتدا پیامبر(صلى الله علیه وآله) به تربیت من همت گماشت و هر روز درسى به من مى‌داد و علمى به من مى‌آموخت.» حضرت رسول همان علومى را که از ملایکه دریافت مى‌کرد به حضرت على(علیه السلام) تعلیم مى‌داد.

در جمله‌اى دیگر از این خطبه امیرالمؤمنین مى‌فرماید:
«قبل از این که پیغمبر اکرم به رسالت مبعوث شود من ده سال خدا را عبادت کردم.»

آن حضرت ده ساله بود که پیغمبر مبعوث شد؛ با این حساب معناى کلام مذکور این است که من از دوران شیرخوارگى خدا پرست و خدا شناس بودم!

حتى زمانى که بر پیغمبر اکرم (ص) وحى نازل شد، من صداى عجیبى را شنیدم که شبیه ناله سوکى بود. گفتم: یا رسول الله!(صلى الله علیه وآله) این چه صدایى است؟ آن حضرت فرمود: این ناله شیطان است که بعد از بعثت من، دیگر از گمراه کردن بندگان خدا ناامید شده است.»

جالب این است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در ادامه فرمود:
اِنَّکَ تَسْمَعُ ما اَسْمَعُ و تَرى ما اَرى اِلاّ اَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِىٍّ؛ هر چه من مى‌بینم تو نیز مى‌بینى و هر چه من مى‌شنوم تو نیز مى‌شنوى، جز این که تو پیامبر نیستى!

در پرتو ولایت- ص 28-24


✨﷽✨

داستان کوتاه پند آموز

مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر»
ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند.

پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره.

اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.»

مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.»
مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟»

پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد.

✅خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است.

✨حدیثی از معصوم ✨

امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند: 

زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت!
و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای
 می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند
 متعال ،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله
 جهل قرار داده است.

تحف العقول،ص۳۹۶


┈┈•✾✾•┈┈


این روزها در خانه هایمان پنهان شده ایم 
از ترس ویروسی ناشناخته ای که بشر را ترسانده؛ 
کوچکترین ذره ای که باچشم دیده نمی شود اما آثار نحس وجودش را احساس می کنیم.

درست شبیه ابلیس

او را نمی بینیم اما با روندی فراگیر قلب ها را تیره می کند، نفْس ها را میخراشد و دل ها را به آشوب می اندازد،
ما را در خود قرنطینه می کند  که دور شویم از یکدیگر و در نهایت از خداوند!

(چه خوب به توصیه ها گوش می دهیم!)

دستهایمان را مرتب از آلودگی می زداییم!
جلوی دهانمان را می گیریم !
نزدیک افراد آلوده نمی شویم!
خانه هارا ضدعفونی می کنیم!
و

(کاش به توصیه های خداوند نیز گوش می کردیم)

از گناه دست می شستیم!
جلوی دهانمان را میگرفتیم و دروغ نمی گفتیم، تهمت نمی زدیم، غیبت نمی کردیم !
نزدیک دوستان ناباب و آلوده به گناه نمی شدیم!
دلهایمان را از ورود شیطان می بستیم و همه جا را از حضور او پاک می کردیم!
و

کشنده تر و آلوده تر از شیطان نیز مگر در عالم هستی یافت می شود!

از چه میهراسیم ! خود را درخانه محبوس کرده ایم ! 
ترس از چه داریم؟!
ویروسی خطرناک و فراگیر آمده!
مگر آن موقع که خداوند از وجود شیطان خبر داد و علائم خطرناک حضور او را بیان کرد ما ترسیدیم!
آزادتر خود را به او آلوده کردیم!
پیامبران و امامان را برای هدایت مان و پیروزی بر ابلیس
فرستاد ولی بی تفاوت از توصیه هایشان گذشتیم!  جهان آلوده به حضور شیطانی ست که تا دنیا باقی ست او از بین نمی رود و باز نمی ترسیم آنوقت از ویروسی که طول عمرش نهایت تا چند هفته است اینگونه میهراسیم!
عجب مخلوقاتی دارد این خالق توانا!!

همه در جهان منتظر شکست کروناویروس و نجات از مرگ هستند ولی غافلند از -شیطان ویروس-
شیطان ویروسی که جوری می کشد که تا ابد در تبی سوکتر از تب های کرونا ویروس؛ افراد آلوده به خود را تا ابد خواهد سوزاند!! 

خداوندا 
به دلهایمان معرفتی ده که در هنگام مشکلات، تنها به تو توکل کنیم و برای شستن خود از آلودگی گناهان به ما فرصتی عطا فرما تا بتوانیم پاک و عاقبت به خیر از دنیای فانی پای در دنیایی ابدی نهیم*

مابه امید پرودگار شیطان را شکست می دهیم.
وبا توجه به نکات بهداشتی وامیدواری کرونا را شکست می دهیم.  
✊✊✊



فروبردن خشم

#حدیث_پیامبر_اعظم

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

یا علی، اوُصیک بِوَصیةٍ فَاحفَظها فَلا تَزالُ بِخَیرٍ ما حَفِظتَ وَصِیتی. یا عَلِی مَن کظَمَ غَیظاً وَهُوَ یقدِرُ عَلی امضائِهِ أعقَبَهُ اللّهُ یومَ القِیامَةِ أمناً وَایماناً یجِدُ طَعمَهُ.

ای علی، سفارشی به تو می کنم و آن را حفظ کن، زیرا اگر این سفارشم را حفظ کنی پیوسته در خیر و نیکی هستی. ای علی، کسی که خشمش را که بتواند آن را انجام دهد فرو ببرد، خداوند در روز قیامت امنیت و ایمانی به او می دهد که مزّه اش را می چشد.

[بحارالانوار، ج 74، ص 46]

فروبردن خشم

#شرح

در این بخش از وصیت، پیامبر صلی الله علیه و آله یک سفارش می کند و آن این است که هر کس در حال توانایی بر اعمال خشم، آن را فرو برد خداوند در دنیا نعمتی و در آخرت نعمتی به او می دهد. نعمت آخرت امنیت و نعمت دنیا ایمانی است که مزّه آن را می چشد.

«کظم» در اصل به معنی محکم بستن سر مشک است. گویی وقتی انسان خشمگین می شود خشم از درون وجودش به بیرون فوران می کند.

در اینجا به نکاتی باید توجّه کرد:

1⃣. خشم و غضب یکی از عوامل مهمّ ایجاد گناه است. گناهانی که انسان هنگام خشم مرتکب می شود فراوان است، از جمله توهین و آزار مؤمن، آلودگی زبان به انواع گناهان است. همچنین گاه انسان به گناهانی دست می زند که نمی توان آن را کنترل کرد، یا از سر خشم کاری می کند که در تمام مدّت عمرش نمی تواند آن را جبران کند. ازاین رو بیشتر تصمیماتی که در حال عصبانیت گرفته می شود پشیمانی به همراه دارد. پس باید انسان به خودش توصیه کند که بعداً تصمیم می گیرم، زیرا در آن حالت فکر انسان معتدل نیست و درست کار نمی کند و قدرت تشخیص مصالح و مفاسد را ندارد. ازاین رو بزرگان گفته اند در حال عصبانیت و خشم نه تصمیم، نه دستور و نه تنبیه. به عبارت دیگر در چنین حالی هیچ عمل مهمّی انجام ندهید و فقط خود را کنترل کنید. البتّه کنترل کردن خود در حال عصبانیت کار دشواری است و از جمله چیزهایی که در کنترل این کار مؤثّر است ایجاد عوامل انصراف است. فی المثل از آن محل دور شود، یا اگر در منزل عصبانی شده است بیرون برود. حتّی گفته اند اگر انسان ایستاده است بنشیند، یا نشسته است برخیزد و یا کمی آب بیاشامد. 
خلاصه در هر صورت تغییر حالت بدهد، حتّی اگر تغییر مختصری در حال خودش بدهد مؤثّر است. مثلًا به صورتش آب بزند یا سوره ای از قرآن تلاوت کند تا وضع و مسیر را تغییر دهد.

برخی اوقات انسان به اندازه ای خشمگین می شود که برای فرو نشاندن آن چاره ای جز مشت کوبیدن به دیوار ندارد تا عقده هایش خالی شود و در نتیجه غضبش فرو بنشیند.

خشم شعله ای از آتش های شیطان و مهم ترین ابزار ابلیس است. باید توجّه داشت که خشم انسان را از حال طبیعی خارج می کند. کسانی را دیده ایم که در حالت عادی انسان های خوب و طبیعی اند، ولی هنگام عصبانیت همه چیز را به سوی مقابل پرتاب می کنند، چون در آن حالت عوارض بسیاری در انسان دیده می شود و مشکل این است که انسان در آن حالت عذر شرعی ندارد که بگوید در حال خشم بودم، زیرا بیشتر قتل هایی که رخ داده در حال عصبانیت بوده است، برای اینکه هیچ کس در حال خونسردی کارد برنمی دارد تا سر کسی را ببُرد.

2⃣. «خشم» از خطرناک ترین ابزارهای شیطان برای گناه کردن است. البتّه خشم از موهبت های الهی است که به نادرست از آن استفاده می شود، زیرا «خشم» عبارت است از بسیج تمام نیروهای بدن برای مقابله با مشکل. به عبارت دیگر، خداوند خشم را در انسان آفریده تا بتواند در مقابل تهاجمات از خود دفاع کند، زیرا اگر در این حالت خونسرد باشد و نیروهای بدنش بسیج نشود نمی تواند از خودش دفاع کند.

برخی می گویند: انسان در حال عادی حدود یک دهم نیروهایش آماده است، ولی در حال عصبانیت قدرتش ده برابر می شود. یعنی تمام نیروهایش بسیج می شوند، لذا می بینیم که برخی در حالت عادی ضعیف به نظر می رسند ولی در حال خشم و عصبانیت پنج نفر هم از عهده آنها برنمی آید و نمی توانند او را نگاه دارند چرا که همه قدرت او بسیج گشده است. در نتیجه این چیزی را که خداوند در انسان آفریده از نعمت های اوست ولی باید در جای خودش مصرف شود. به تعبیری دیگر، 
خشم بر دو قسم است: خشم مذموم، خشم ممدوح و واجب.

انسان باید در مقابل عاصیان و گناهکاران غیرت شرعی داشته باشد و نباید نسبت به آنها بی توجّه بود. آن روایت معروف که خداوند عدّه ای از ملائکه را برای عذاب قومی فرستاد، ولی آنها مأموریت خویش را انجام نداده برگشتند و عرض کردند: بارالها، در میان این قوم مردی عابد در دل شب بیدار بود و عبادت می کرد و نخواستیم آنها را نابود کنیم، به آنها وحی شد که دوباره برگردید و آن آبادی را ویران کنید و آن مرد را هم نابود کنید و بعد در روایت علّت چنین ذکر شده که همین پیرمرد عابد که در نیمه های شب عبادت می کند، حتّی یک بار در برابر گناه خشمگین نشده و به رگ غیرتش برنخورده است.

بنابراین انسان در جایی که باید امر به معروف و نهی از منکر کند و خشمگین شود باید به وظیفه اش بپردازد و در برابر گناه از پای ننشیند و چنین خشمی ممدوح و واجب است و از نظر اسلام انسان بی توجّه به این امور ارزشی ندارد.

البتّه خشم نابجا ناپسند است.


3⃣. طبق این روایت، خداوند برای فروبرندگان خشم (الکاظِمِینَ الغَیظ) دو پاداش در نظر گرفته است:

الف) امنیت در روز قیامت. اگر خداوند در روز قیامت که به «یوم الحسرة»، «یوم البروز»، «یوم الخوف»، «یوم الوحشة الاکبر» و «یوم الفزع» معروف است، به انسان امنیت بدهد بالاترین نعمت و موهبت است، زیرا اگر انسان تمام دنیا را داشته باشد ولی آرامش خاطر نداشته باشد گویی هیچ چیز ندارد.

ب) ایمان. اگرچه ظاهرش متعلّق به این دنیاست، زیرا درباره برخی گناهان حدیث داریم که اگر انسان آنها را ترک کند خداوند به او ایمانی می دهد که در ذائقه اش نمایان می شود. یعنی این ایمان به صورت اعتقادی خشک نیست، بلکه چون شیرینی در ذائقه می ماند و آن را احساس می کند این را به هر کس نمی دهند، به کسانی می دهند که در مقابل نفس ایستادگی و مقاومت کرده اند. مثلًا در کتاب وسایل الشیعه در باب مقدّمه نگاه در روایتی آمده است که «چنانچه کسی چشمش به زن زیبای نامحرم بیفتد و فوراً چشمش را برگیرد، خداوند به او ایمانی می دهد که مزّه آن را می چشد».

خشم در روایات اسلامی

امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است که حضرت فرمود:

«ألغَضَبُ یفسِدُ الایمانَ کما یفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ؛ 
خشم، ایمان انسان را فاسد می کند چنانکه سرکه عسل را فاسد می سازد».
[بحارالانوار، ج 73، ص 267.]

از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: 
«ایاک وَالغَضَبَ فَأوَّلُهُ جُنونٌ وَآخِرُهُ نَدَمٌ؛ از خشم بپرهیزید که آغازش جنون و پایانش پشیمانی است».

در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: 
«لَیسَ الشَّدیدُ بَالصّرعَةِ إنَّما الشَّدیدُ الَّذی یملِک نَفسَهُ عِندَ الغَضَبِ؛ 
نیرومند و قهرمان کسی نیست که در کشتی رقیب خود را بر زمین زند، بلکه نیرومند کسی است که هنگام خشم مالک نفس خود باشد».

[مجموعه ورّام، ج 1، ص 122.]

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «ألغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ مَن کظَمَهُ أطفَأَها وَمَن أطلَقَهُ کانَ أوَّلَ مُحتَرَقٍ بِها؛
 غضب آتشی است مشتعل، کسی که خشم خود را فرو نشاند آن آتش را خاموش کرده است و آن که غضب را به حال خودش آزاد گذارد خود اوّل کسی است که در شعله های آن خواهد سوخت».
[ عیون الحکم والمواعظ، ص 22.] 

امام صادق علیه السلام فرمود: 
«ألغَضَبُ مِفتاحُ کلّ شَرّ؛ 
خشم، کلید تمام بدی ها و شرور است».

[غررالحکم، ص 49.]
 
حضرت علی علیه السلام در روایتی فرمود: 
«شِدَّةُ الغَضَبِ تُغَیرُ المَنطِقَ وَتَقطَعُ مادَّةَ الحُجَّةِ وَتُفَرّقُ الفَهمَ؛ 
خشم شدید چگونگی گفتار را تغییر می دهد و اساس استدلال را به هم می ریزد، تمرکز فکر را از بین می برد و فهم آدمی را پراکنده می سازد».

[بحارالانوار، ج 71، ص 428.] 

در روایتی دیگر فرمود:
 «أعدی عَدُوّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ وَشَهوَتُهُ فَمَن مَلَکهُما عَظُمَت دَرَجَتُهُ وَبَلَت غایتُهُ؛
 دشمن ترین دشمنان آدمی غضب و شهوت اوست. آن که بتواند این دو غریزه سرکش را مهار کند و آنها را به فرمان خود درآورد، مقام عظیمی دارد و می تواند به اوج انسانیت برسد».

[غررالحکم، ص 498.] 

در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: 
«إذا غَضِبتَ فَاسکت؛ 
هرگاه خشمگین شدی سکوت کن».

[المحجّة البیضاء، ج 5، ص 308]

  از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: 
«مَن کفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ یومَ القِیامَةِ؛ 
هر که خشمش را از مردم بازدارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز خواهد داشت».
[تحف العقول، ص 391.]

در حدیثی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
 «إذا غَضِبَ أحَدُکم فَلَیتَوَضَّأ بَالماءِ البارِدِ فَانَّ الغَضَبَ مِنَ النّارِ؛ 
هرگاه یکی از شما خشمگین شد با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است». 
[المحجّة البیضاء، ج 5، ص 305.]

منبع : آیت الله مکارم شیرازی؛ انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص: 223



شاخصه های انتخاب اصلح از نگاه نهج البلاغه چیست؟

◀️با محوریت نامه ۵۳ #نهج_البلاغه:

نامه امیرالمؤمنین «علیه السلام» به مالک اشتر، در سال 38 هجرى هنگامى که او را به فرماندارى مصر برگزید.
▫️1-اعتنا به نظرات مردم 
اهل م بودن -  داشتن روحیه انتقاد پذیری
«وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ؛ و مگوى که مرا بر شما امیر ساخته‏ اند و باید فرمان من اطاعت شود» 
▫️ 2- تخفیف به مردم گرفتار 
توجه به اقشار ضعیف - در صدد کاهش گرفتاری های مردم.
«ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى. خدا را خدا را (در نظر داشته باش) درباره طبقه پایین اجتماع»
▫️3-کینه و دشمنی بین مردم راه نیاندازد. 
خون و جان مردم برایش مهم باشد.
« أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد؛ گره هر کینه اى را در مردم بگشاى»
▫️ 4- درست کار و بدکار را جزای مناسب دهد. 
«وَ لاَ یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَالْمُسِیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَة سَوَاء؛ هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند»
▫️5- برخورد با مفاسد اقتصادی
«فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ؛ پس، از احتکار کالا جلوگیرى کن»
▫️6- نظارت دقیق بر اطرافیان
«فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الأحْوَالِ؛ ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان»
▫️7- سوء ظن به دشمن
«وَ اتَّهِمْ فِی ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ؛ و به دشمن خوش بین مباش»
▫️8- توجه به تجار 
 تولید داخلی
«ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ؛ دیگر این که نیکى به بازرگانان و صنعتگران را بر خود بپذیر»
▫️9- توجه به معیشت نظامیان  
اهل صلح بودن
« وَ یَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِیهِمْ؛ به اندازه اى که خانواده هایشان در پشت جبهه، و خودشان در آسایش کامل باشند»  
▫️10- در دسترس مردم بودن 
پای حرف مردم نشستن - دیدار عمومی
«فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ؛ هیچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار»  
▫️11- نظارت بر زیر دستان و شایسته سالاری 
« ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً؛ سپس در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار»


✨﷽✨

✅ داستان واقعی آیت الله میلانی 

✍پیر مردی که در حالت بیهوشی اش یک مسیحی را مسلمان کرد! 

پروفسور برلون برای عمل جراحی آیت الله آمده بود ایران،آقا ناراحتی گوارش داشتند ، عمل جراحی شان سه ساعت و اندی زمان برد، جراحی تمام شد و آقا در حالت بین بیهوشی و هوشیاری چیزی زیر لب زمزمه می کردند.

پرفسور برلون از همراهان خواست کلماتی را که آیت الله حین بیهوشی بزبان می آورد برایش ترجمه کنند ، می گفت تنها حالتی که شاکله ی اصلی انسان بدون نقش بازی کردن مشخص می شود همین حالت است

☘ دعای ابوحمزه ثمالی بود، آقا زیر لب می خواندند ، پروفسور معنی دعا را که فهمیده بود گفته بود شهادتین دینتان را به من یاد دهید، میخواهم مسلمان شوم، پروفسور برلون می گفت :بعد جراحی آیت الله یاد جراحی اسقف کلیسای کانتربری افتادم، از او ترانه های کوچه بازاری می شنیدم ، معلوم می شود دینتان دین حقی است که این (آیت الله میلانی) این چنین همه ی وجودش محو خدا شده است.

پروفسور برلون مسلمان شد، وصیت کرد او را جایی دفن کنند که آیت الله دفن شده است، خواجه ربیع که رفتی سری هم به این دو دوست بزن ، آیت الله میلانی خودمان ، پروفسور برلون اروپایی 

مرکز خبر حوزه

┈┈•✾✾•┈┈


⭕️ تلنگر قرآنی(کرونا الفرار) 

ویروس کرونا، یک پدیده ای بود تا خداوند قیامت را، که مردم فراموشش کردند، یاد آوری کند، 
کرونا عاقبت مارا در قیامت به تصویر کشیده است،
خداوند در سوره عبس میفرماید: 
یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ 
ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺁﺩﻣﻰ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻰ  ﻛﻨﺪ ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ….(٣٤)  
وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ 
ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺪﺭﺵ….(٣٥) 
وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ 
ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ(٣٦) 

الآن رفتار مردم شبیه روز قیامت، یعنی آینده ای است که در انتظار آنهاست، 
این روزها مردم از ترس جان خود، از هم فرار میکنند،
بهترین دوستان با یکدیگر دست نمیدهند،
مادر فرزندش را بغل نمیکند،
 پدر دست فرزند را نمیگیرد،
اقوام و آشنایان به دیدن یکدیگر نمیرود،
حتی اگر عزیزترین کس ما از دنیا برود جنازه اش را به ما نمیدهند، غریبانه دفنش میکنند، 
مجالس ممنوع، 
اعمال عبادی تعطیل،  
نماز جمعه دیگر مهم نیست، 
و دیگر بر نامه های دینی دسته جمعی ممنوع،
نماز جماعت که این همه برایش ثواب گفته اند دیگر مهم نیست،
رفتارهای اجتماعی، صله رحم، دید و باز دید تعطیل، ارزان ترین لوازم نجات به بالا ترین قیمت،
خلاصه هرکس تنها به فکر خودشه،  
پس بیاییم پیش از آنکه با خدا و دیگران تسویه حساب کنیم، 
با خودمان تسویه کنیم، 
در سوره قارعة میفرماید: یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ
ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم [ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﻴﻤﻲ ] ﻮﻥ ﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪ
امروز نشانه ای از روز قیامت است، 
خدایا، همه انسانهایی را که به انسانیت پایبند هستند، 
بیماریهایشان را شفا ده،  
و از خزائن رحمت بیکران سایه ی لطف و محبتت بر سر همه بگستران، 
و همه را به راه راست هدایت فرما،
و عاقبت همه را ختم بخیر کن.
آمین یارب العالمین

┈┈•✾✾•┈┈


از ی بادمجان تا ازدواج

ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب

*شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : 
یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام مسجد جامع توبه مشهور است.

علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا محل منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد.

یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. 

دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. 

روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است
با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی ی در حد نیازش جایز هست. 

بنابراین گزینه ی بهترین راه بود.
شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم 
و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. 


این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام  به همه محله رفت. 

این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. 

به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست 
اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد.
وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد.
 
این خانه یک طبقه بود از پشت بام  به روی بالکن  و از آنجا به داخل حیاط پرید. 
فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد.

باخودش گفت : پناه بر خدا. 
من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و ی کنم؟ 
از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید
وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند.

یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد.

شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. 
صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ 
جوان گفت نه 
شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ 
جوان خاموش ماند.
 
شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ 
جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ 
شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و نا آشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. 

اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. 

آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟
جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ 
زن هم پاسخش مثبت بود. 

عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. 

دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. 
وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. 

جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود 
زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ 
گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ 
مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد.

زن گفت :
این نتیجه امانت داری و تقوای توست.
از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید.

کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید

خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند.

#توبه_تولدی_دوباره

┈┈•✾✾•┈┈


برای لذت بردن از زندگی چکار باید بکنیم❓

جواب:یاد مرگ را در زندگیمون زنده بکنیم 
یاد مرده زنده را احیا میکنه

توضیح


5حقیقت مربوط به مرگ

حقیقت اول درباره مرگ

۱_قال الحسین علیه السلام فماالموت الاقنطره وانما تنقلون من دارالی دار

مرگ شما پایان زندگی شما نیست بلکه آغاززندگی شماست شما بامرگ نمی میریدبلکه زنده می شویدمرگ فنا نیست بلکه بقاست این حقیقت رامتاسفانه مردمان باورندارند ازدیدگاه اسلام ما6عالم راپشت سرمی گذاریم 1-عالم ذر2-عالم اصلاب(پدران) 3- عالم رحم(مادران) 4- عالم دنیا 5- عالم برزخ 6- عالم قیامت

ما آدم ها نیامده ایم که بمیریم آمده ایم که بمانیم وبه ابدیت وجاودانگی ملحق بشویم اصلا مرگی درکارنیست فقط یک نقل وانتقال است
امام حسین علیه السلام می فرماید اگر شما بروید وشگفتیهای عالم برزخ راببینیدهرگز دوست نداریدبه عالم دنیا برگردید آنقدر دیدنیها وزیبائیها زیاداست به عنوان مثال چه کسی دوست داردازعالم دنیا به عالم رحم برگردد
دنیا محدوداست ومانامحدودولذانمی توانددنیای محدودمارا اشباع  کندمرگ تولددوباره وآغازنوین است .

حقیقت دوم درباره مرگ

۲_ قال الحسین علیه السلام -انتم ذائقون الموت
شما مرگ رامی چشیدوازبین می بریدنه اینکه مرگ شما رابچشدوازبین ببردشما که یک لیوان آب می چشیدشما چشنده هستیدوآب رامی خوریدوازبین می بریدنه اینکه آب شما راازبین ببرد آنحضرت استنادفرمودبه آیه شریفه کل نفس ذائقه الموت نفرمودکل موت ذائقه النفس
لذا به مافرمودندیک بارمرگ رابچشیدکه دیگرمرگ به سراغ شمانیایدوبه ابدیت وجاودانگی منتقل شوید.

حقیقت سوم درباره مرگ

3- امام حسین علیه السلام می فرمایدهی امروجودی ولاعدمی
بعداستنادفرمودبه آیه شریفه هوالذی خلق الموت والحیاه
مرگ جزء آفرینش خداوندمتعال است ازمقوله عدم نیست بلکه وجودی است اگرمرگ عدم بودونیست شدن قابل خلقت نبودکه خداوندآن را بیافریندبرعکس آنچه که درذهن ماست ومرگ راعدم ونیستی می پنداریم .


@darshainabazqoran

حقیقت چهارم درباره مرگ

4- امام حسین علیه السلام درهمین خطبه معادیه فرمودانتم فیها ولستم منها .
تعبیربسیارزیبا ولطیفی است قبول کنیدشما انسانها دردامن طبیعت هستیدولی مال طبیعت نیستیدبلکه شما مال عالم بالاهستیدعالم ملکوت -دریک سیرنزولی ازعالم ملکوت نزول کردیدو افتادید در دامن طبیعت پس ازچندصباحی در دامن طبیعت دریک سیرصعودی دوباره برمی گردیدبه موطن اصلی خودتان
ما زبالاییم وبالا می رویم /مازدریاییم ودریا می رویم
بله جمادات -نباتات -حیوانات مال عالم طبیعت هستنداماتوی انسان اشرف مخلوقاتی وخلیفه الله ومال ملکوت هستی درواقع مادراین جا غریب هستیم مال عرش هستیم نه مال فرش بی خوددل بسته ایم به دنیا
حافظ اشعاری داردکه ادیب نیشابوری می فرماید دوباردرخواندن این اشعاردرعمرم بی هوش شدم وآب به صورتم زدندکه به هوش آمدم
حجاب چهره جان می شودغبارتنم /خوشا دمی که ازاین چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چومن خوش الحانست /روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
تورازکنگره عرش می زنندصفیر/ندانمت که دراین دام گه چوافتادم
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود/آدم آورددراین دیرخراب آبادم
اگرآدم وحواترک اولی نمی کردندجای من عالم طبیعت نبود.

حقیقت پنجم درباره مرگ

5- امام حسین علیه السلام می فرمایدچرا شما ازمرگ می ترسیدوحال آنکه نبایدبترسیدعلت ترس شما سه چیز است
یک -لاتعرفون حقیقه الموت اگرحقیقت مرگ رامی دانستید اصلا نمی ترسیدید حقیقت مرگ این است که فماالموت الاقنطره وانما تنقلون من دارالی دار
دو- شدت وابستگی انسان به دنیا علت ترس ازمرگ است انسان هرچه وابسته ترباشدترس اوازمرگ بیشتراست مثلا این چسب زخم گاهی به پیشانی یاکف دست زده شده است بازکردن آن راحت است اما اگرهمین چسب زخم برروی پشت دست که موداره شده باشدکندن آن بسیاردردناک خواهدبود آدم هایی که به این دنیا گره خورده اندن کندن آنهاازدنیا خیلی سخت است.
سه - چون شما می دانیدکه راه بسیاردورودرازی رادرپیش داریدولی زادوتوشه ای نداریدلذاحق داریدکه ازمرگ بترسید. 


ازحضرت ابوذر سوال شدچرا ما ازمرگ می ترسیم آن بزرگوارفرمود چون عمرتم الدنیا وخربتم الاخره چون دنیایتان راآبادوآخرتتان راخراب کرده اید لذاازمرگ می ترسید.
 


عارف دلسوخته، حاج اسماعیل دولابی می فرمودند:
 " خداوند متعال برای این که انسان ها را در دنیا جذبِ [خودش] کند، سه شاخص دارد:
۱- تارِ خدا،
۲-تورِ خدا،
۳- تیرِ خدا.

۱- تارِ خدا: 
تار خدا، صداها و نغمه های زیبا و ملکوتی است که خداوند متعال برای جذب انسان ها خلق کرده است.
تلاوت زیبای قرآن، صدای زیبای دعا و مناجات، قلب انسان را صیقل و جلا می دهد.
۲- تور خدا: 
تور خدا، آن مناسبت هائی است که خداوند برای جذب انسا پهن می کند، مانند، ماه رجب، ماه مبارک رمضان، شب های قدر، دوست خوب، همسر خوب، فرزند خوب، همسایه خوب، کتاب خوب، مجلس خوب.
 این مفاهیم تورهای خدا هستند.
۳- تیر خدا:
تیر خدا، بلاهایی است که از جانب خدا نشانه گیری شده است، در این بلاها خداوند دقیقاً نشانه گرفته است و این گونه نیست که خداوند تیری در تاریکی رها کرده و به یک نفر اصابت کرده است، اصلاً این گونه نیست، به همین دلیل در سوره مبارکه بقره خداوند می فرماید:
 "بشر الصابرین"  "اذا اَصابَتهُم مُصیبةٌ قالوا انّا لله."
 مصیبت، یعنی تیری که اصابت کرده است، دقیقاً نشانه گیری شده است.


✅ خانواده و اخلاق جنسی؛ آخرین اثر منتشر شده استاد مطهری با نکاتی تازه و خواندنی(علت حیا و علت ترویج بی حیایی) 

عالم خلقت و آفرینش برای اینکه ضعف جسمانی زن یعنی اینکه مرد از نظر جسمی قویتر است جبران شده باشد، زن را در ناحیه روح قویتر قرار داده است در این جهت که به زن حس عفاف و حس حیا و حتی حس پوشش را داده است. اینها همه مظاهر خودداری در زن است برای اینکه مرد اجباراً به حکم فطرت به آن سو برود و حیثیت و شأن زن بالا برود. 

این مبارزه‌ای که امروز با عفاف می‌شود و مبارزه‌ای که با حیا می‌شود و مبارزه‌ای که با پوشش زن می‌شود، تمام اینها مبارزه با حیثیت زن است نه مبارزه به نفع زن، مبارزاتی است علیه زن.

استاد مطهری، خانواده و اخلاق جنسی، ص۷۷


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

تکنولوژی برتر تصاویرروستای چوخون Kevin زندگی صحیح = سلامتی = لذت زندگی Donal ساکنان برج باران کاغذ a4 مثبت اندیشان مطالب مفید فروشگاه اینترنتی دیچی چسب